آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Saturday, March 31, 2012

مسلمانان دختران هندو را راحت نمی‌گذارند

دیوان عالی باید در باره سرنوشت دختر هندو در ازدواج اجباری اسلامی تصمیم بگیرد
پرونده دختر هندوی پاکستانی، رینکل کوماری، خشم هندوها را برانگیخته است که می‌گویند مسلمانان دختران هندو را راحت نمی‌گذارند .
سرنوشت زن هندوی پاکستانی که ادعا می‌کند دزدیده شده، اجبارا مسلمان شده و به عقد یک نفر درآمده، این هفته، پس از هفته‌ها کارزار، توسط اقلیت هندوی کشور در دیوان عالی روشن می‌شود.
پرونده "رینکل کوماری" 19 ساله خشم هندوهای شهر کوچک جنوبی پاکستان را برانگیخت، جایی که رهبران هندو مسلمانان را متهم می‌کنند به دختران هندوی واقع در سن ازدواج حمله می‌کنند.
برخی مدعی‌اند چنین پرونده‌هایی موجب مهاجرت دائم اقلیت هندونشین می‌شود، زیرا که خانواده‌ها ترجیح می‌دهند به کشور هندوستان مهاجرت کنند.
روز دوشنبه، در اولین جلسه دادگاه، دیوان عالی اسلام آباد خواهد کوشید اصل قضیه را روشن کند.
مسلمانان شهر که از حمایت سیاستمداران قدرتمند محلی برخوردارند، می‌گویند کوماری روز 24 فوریه آزادانه مسلمان شد تا با همسایه‌اش، نوید شاه، ازدواج کند. اما پدرش کوماری، معلم یک دبستان، مصر است که او نیمه شب از خانه‌اش در "میرپور مارتلو"، واقع در استان سند، دزدیده شده است.
راج کومار، عموی دختر، می‌گوید: "این آدم‌ها وقتیکه یک دختر خوشگل هندو را می‌بینند ، دست از سرش برنمی‌دارند. 15 روز نوید شاه جلوی خانه رینکل داد و بیداد می‌کرد و می‌گفت تنها برادرش را خواهد کشت."
این پرونده حمایت اعضای مجلس را به خود جلب کرده و توجه گسترده رسانه‌های پاکستان را برانگیخته است. رینکل "فقط به دلیل هوی و هوس و شهوت" ربوده شده است.
در تمام مدت این جار و جنجال، به زحمت صدایی از رینکل درآمد؛ هرچند هر دو طرف می‌گویند که او به روشنی از ادعای آن‌ها دفاع کرده است.
خانواده‌اش می‌گویند ماه پیش که اولین بار در دادگاه ظاهر شد، باگریان گفت که مجبور شده مسلمان شود و می‌خواهد نزد خانواده‌اش بازگردد. اما دادگاه اظهاراتش را ثبت نکرد و بعد از آن که صدها مسلمان معترض دادگاه را در محاصره گرفتند، حکم بازداشت او را صادر کرد.
در جلسات بعد – که خانواده می‌گوید اجازه نداشته اند در آن‌ها شرکت کنند – کوماری گفته است که آزادانه مسلمان شده است.
بر اثر تنش‌های شدیدی که این پرونده به وجود آورده است، اقلیت هندو فقط با تظاهرات، اعتصاب مغازه‌داران و بستن اتوبان، توانست مقامات را مجبور کند پرونده را مجددا به دادگاه ارجاع کنند. به گفته تظاهرکنندگان، مداخله رئیس جمهور پاکستان، آسیف علی زرداری، پلیس را مجبور به اقدام کرده است.
"میان میتو"، عضو محلی مجلس، که خانواده علی متهم‌اش کرده‌اند که در ربودن و تغییر دین دختر نقش زیادی داشته ، شهادت اولیه او را رد کرده است. وی می‌گوید: "شاید احساساتی شده باشد، طبیعی است که بعد از دیدن والدینش در دادگاه گیج شده باشد."
خانواده میتو اداره یک ضریح صوفی را در همان نزدیکی در دست دارد که تاریخچه‌ای طولانی دارد و مردم برای گرویدن به اسلام به آن‌جا می‌آیند.
به گفته وی، کوماری مدت‌ها عاشق نوید شاه بوده است. او که در خانه‌اش در اسلام‌آباد این مصاحبه را انجام داده است، تلفن‌ها و اس ام اس‌هایی را شاهد آورده که ظاهرا نشان می‌دهد این زوج مرتب با هم در ارتباط بوده اند، اگر چه راج کومار اصرار دارد که خانواده‌اش فقیرتر از آن است که بتواند برای رینکل تلفن تهیه کند.
روز نامه گاردین 
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان
voiceofwomenafg@yahoo.com

تاجری به جرم تعرضات جنسی به 24 سال زندان محکوم شد



محکومیت پدری که دخترش را به یک تاجر در ترکیه فروخته بود

عکس: قرارداد فروش دختر 12 ساله توسط پدر به یک تاجر
شهرزاد: پدری که دختر 12 ساله اش را در ازای 5000 لیره به یک تاجر 54 ساله فروخته بود، به 7 سال و 9 ماه و 22 روز و تاجر ترک به 24 سال زندان محکوم شدند.

ماجرای عثمان ی. پدر دختری که 6 سال پیش وی را در سن 12 سالگی در آنتالیا فروخته بود، از اواسط ماه فوریه افکار عمومی ترکیه را به خود مشغول کرده بود. اکنون دادگاه وی را به خاطر "محدود کردن آزادی به قصد بهره کشی جنسی" مقصر دانست. یوسف آ، تاجری که دختر 12 ساله را خریده بود نیز به جرم "سلب آزادی به قصد سوء استفاده جنسی" و "تعرضات متعدد جنسی" مجرم شناخته و به 24 سال زندان محکوم شد.
این دو مرد قراردادی دستنوشت در 12 فوریه 2006 را امضا کرده بودند، که در مطبوعات ترکیه منتشر شده است. عثمان ی.، به خط خود نوشته بود: من دخترم را به مبلغ 5000 لیره فروختم. من دخترم را در 12 فوریه 2006 به یوسف آ. واگذار می کنم. مبلغ مزبور را به صورت نقدی دریافت کرده ام. دخترم از تاریخ ذکر شده در بالا تحت قیمومیت یوسف آ. قرار می گیرد.
به گزارش اخبار ترکیه و آلمان، جستجو برای یافتن تاجر مذکور 6 سال طول کشید و وی سرانجام در ماه فوریه 2012 دستگیر شد.
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان
voiceofwomenafg@yahoo.com

آدرین ریچ؛ شاعر اقلیت‌ها، تبعیض های جنسی، جنسیتی و نژادی

                                                                                                                           
آدریان ریچ، مشهورترین شاعر فمینیست آمریکا درگذشت
پنجشنبه, 01/10/1391 - 15:00

آدريان ريچ، شاعری که آثارش بيش از نيم قرن انگيزه‌بخش جنبش‌های زنان در سراسر جهان بود، شامگاه سه‌شنبه " May 16, 1929 – March 27, 2012 "در سن ۸۲ سالگی در خانه‌اش در سانتاکروز درگذشت.
به گزارش نشريه سانفرانسيسکو کرونيکل، ريچ که سال‌ها با بيماری آرتوئيد روماتوئيد دست به گريبان بود، سرانجام از پا در آمد.
او شهرتش را بيشتر مديون قلمی بود که به نمايندگی از سوی تمام انسان‌های تحت تبعيض به‌کار می‌برد.
ريچ از نسل نخستين شاعرانی بود که به شعار مشهور فمينيست‌ها يعنی "امر شخصی سياسی است" تجسم می‌بخشيدند.
آثار او به‌عنوان درس‌های رشته مطالعات زنان در دانشگاه‌های بسياری در سراسر جهان تدريس شده است. خود ريچ نيز در دانشگاه‌ ايالتی سن خوزه و دانشگاه‌های استنفورد، روتگرز، کرنل و برنديز تدريس می‌کرد و در مجموع، ۳۰ کتاب را به رشته تحرير درآورده بود که از آن جمله می‌توان به ۱۹ مجموعه شعر و هفت مجموعه مقاله اشاره کرد.
نخستين مجموعه شعر آدريان ريچ زمانی منتشر شد که او هنوز تحصيلاتش را در کالج به پايان نبرده بود. دبليو اچ اودن، شاعر مشهور و فقيد انگليسی، از آن به‌عنوان "اثری پاکيزه و محجوب" ياد کرده بود.
ريچ در سال ۱۹۷۳، در اوج مبارزات زنان و حقوق مدنی و جنگ ويتنام، اثری با عنوان "شيرجه به داخل کشتی شکسته" را به رشته تحرير درآورد که اشعار تجربی و خشمگين آن، جايزه کتاب ملی آمريکای سال ۱۹۷۴ را نصيب او کرد.
از افتخارات بی‌شماری که آدريان ريچ کسب کرده بود، همچنين می‌توان به دو بورسيه گوگنهايم و جايزه مک آرتور اشاره کرد.
او همچنين در سال ۱۹۵۱ از سوی دبليو اچ اودن به‌عنوان يکی از بهترين شاعران جوان برای مجموعه دانشگاه ييل برگزيده شده بود.
آدريان ريچ سابق بر اين، رياست آکادمی شاعران آمريکا را نيز بر عهده داشت.
ريچ سال ۱۹۲۹ در بالتيمور به دنيا آمد. پدرش پزشکی يهودی و مادرش پروتستان بود. پدرش که پروفسور دانشکده پزشکی دانشگاه جان هاپکينز بود، نخستين مشوق او در سرودن شعر به‌شمار می‌آمد.
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان
voiceofwomenafg@yahoo.com

Friday, March 30, 2012

درازترین لباس عروسی دنیا


رومانیایی ها برای از میدان به در کردن هالندی ها که گویا رقبای قدیمی شان هستند لباس عروسی دوخته اند که دنباله اش سه کیلومتر روی زمین می کشد. این درازترین لباس عروسی است که دوخته شده است

Thursday, March 29, 2012

قانونی بی‌رحمانه و تبعیض‌آمیز علیه زنان

 






اعتراض زنان اندونزی به طرح ممنوعیت مینی‌ژوپ
پنجشنبه, 01/10/1391 - 19:28
کمیسیون حقوق زنان در اندونزی امروز پیشنهاد یکی از وزرای این کشور را مبنی بر ممنوعیت پوشیدن مینی‌ژوپ محکوم کرد. این پیشنهاد بر مبنای قانونی جنجالی که پیش‌تر علیه پورنوگرافی در این کشور به‌تصویب رسیده، مطرح شده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، سوریادهارما علی، وزیر شئون دینی اندونزی روز گذشته در خلال بحث گسترده‌تری که حول موضوعات آزادی بیان و دین درگرفته بود، اعلام کرد که دامن‌هایی که بلندی آن‌ها تا بالای زانو می‌رسد، باید به‌عنوان پورنوگرافی تعریف شوند.
مسروچه، نایب رئیس کمیسیون ملی پی‌گیری موارد خشونت علیه زنان، اظهار داشت: "این کشور دارد به سمت عقب گام برمی‌دارد. ملت اندونزی ملتی دموکرات است و دولت باید این حق را که هر فردی بتواند آزادانه خود را ابراز کند به‌رسمیت بشناسد. این چیزی است که در قانون اساسی اندونزی تضمین شده است."
این کمیسیون از نظر قانونی مستقل است اما با این حال بودجه‌ای را از دولت اندونزی دریافت می‌کند.
مسروچه افزود: "این کشور باید نگاه خود به مقوله بدن و لباس زنان را تغییر دهد و آن را عامل تحریک مردان و بهانه‌ای برای تجاوز جنسی نداند. "
سال گذشته فاوضی باوا، فرماندار جاکارتا دامن‌های کوتاه قربانیان تجاوزهای جنسی را دلیل اصلی تجاوزهایی دانست که در وسایل نقلیه عمومی رخ می‌دهد.
این سخن و مشابه آن که برخی دیگر از دولت‌مردان اندونزیایی بیان کرده‌ بودند باعث واکنش‌های بسیاری در جامعه زنان اندونزی شد.
در سال ۲۰۰۸ نیز قانونی علیه پورنوگرافی در اندونزی به‌تصویب رسید که تمام حرکات بدنی و فعالیت‌ها - اعم از هنر، رقص، موسیقی و شعری - را که "شهوت‌انگیز، وقیح و در تناقض با اخلاق عمومی" به‌نظر برسد، ممنوع اعلام کرده بود.
این قانون با انتقاد گسترده‌ای روبه‌رو شد و بسیاری از فعالان حقوق بشر در اندونزی آن را قانونی بی‌رحمانه و تبعیض‌آمیز علیه زنان نامیدند. زمانه
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان
voiceofwomenafg@yahoo.com

هر سه به ارتکاب تجاوز جنسی دستگیرو یکی از ایشان به تلاش به قتل متهم شده اند

یک زن هژده ساله که در یوکراین مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بود، درگذشت
10.01.1391 رادیو آزادی
مقامات صحت در یوکراین می گویند: یک زن هژده سالهء که قضیهء تجاوز جنسی بر او و بعداً تلاش او به خودکشی این کشور را تکان داد، درگذشته است.

څارنوالان می گویند که اوکسانا ماکار توسط سه مرد جوان در نهم ماه مارچ در جنوب شهر میکولاییف مورد تجاوز جنسی قرار گرفت.

بعداً، حمله کننده گان تلاش کردند این زن را خفه کنند و او را آتش بزنند.

اما او ازین حمله نجات یافت و با زخم ها شدید و آسیب به شش هایش در شفاخانه بستری شد.

مقامات صحت می گویند این زن بعد از تقریباً سه هفته جان داد.

سرانجام، هر سه فرد مظنون دستگیر شدند و همه به ارتکاب تجاوز جنسی و یکی از ایشان به تلاش به قتل متهم شده اند.
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان
                             voiceofwomenafg@yahoo.com

بهتر بود خود را به دریا غرق میکردم

زنان افغانستتان مانند زمان طالبان رنج میبرند
کد خبر: 34292  ۱۳۹۱/۱/۱۰ زن جوان 19 ساله که برای چندین ماه توسط شوهر و مادر شوهر لت و کوب شده است می گوید: از نام شوهرم متنفرم اما اگر میداستم چه در زندان به سرم میآید بهتر بود خود را به دریا غرق میکردم 
این گزارش را اشپیگل آنلاین روز چهار شنبه 28 مارس با عکس بزرگ زنی که در میدان سنگسار نشسته به نشر رسانده است.
به قول این نشریه، زنان در افغانستان مورد لت و کوب ، زندانی شدن و از حقوق خود محروم بوده و در حالت بسیار وخیمی زندگی میکنند.
بقول دیده بان حقوق بشر، زندگی زنان در افغانستان تفاوت چندانی با زمان طالبان نداشته و غرب این موضوع را به فراموشی سپرده است.
دیده بان حقوق بشر یک گزارش جدید این سازمان در مورد وضعیت نا امید کننده زنان در زندانهای افغانستان را روز چهار شنبه ارائه داده است.
خانم
Gauri Von Gulik در گزارش جهانی در مورد حقوق زنان در افغانستان میگوید: در کنفرانس بن به مسؤلیت بزرگ دولت افغانستان برای ادامه کار ویژه برای زنان در افغانستان تاکید شده است.
خانم گاولیک که بخشی از سازمان جهانی حقوق زنان را هبری میکند از دولت آلمان به شدت انتقاد نموده گفته است علاقمندی دولت آلمان به این موضوع فراموش شده و المان فقط به فکر خروج نیروهای ناتو و واحدی نظامی آلمان از افغانستان میباشد.
از 58 مصاحبه با زنان زندانی در افغانستان هنوزهم سرنوشت هرروزه این زنان لت و کوب ومورد تجاوز جنسی قرار گرفتن توسط شوهرانشان میباشند و عوض اینکه مقامات دولتی به ایشان کمک نماید، آنان به زندان های طولانی محکوم میشوند.
ده سال پس از آنکه نیروهای بین المللی طالبان را از افغانستان رانده اند ولی هنوز وضعیت زنان افغانستان چندان تفاوتی با زمان طالبان نکرده است. این در حالیست که نیروهای بین المللی در افغانستان حضور دارند.
بقول این نشریه حقوق زنان برای آقای کرزی بی تفاوت میباشد.
یک بیلانس تاریک از وضعیت زنان در افغانستان با حضور سربازان غربی و کمک میلیارد ها دالر به افغانسنتان ، گزارش یک زن جوان 19 ساله که برای چندین ماه توسط شوهر و مادر شوهر لت و کوب شده است چنین می گوید: من از (کلمه نام شوهرم متنفرم) این زن جوان به سازمان دیده بان حقوق بشر گفته است ، گرده هایم به علت ضربات شدید مشت و لگد شوهرم کاملا سیاه شده است.
حالا این زن با چهل زن دیگر در زندان کابل به سر میبرند. این زن گفته است اگر میداستم چه در زندان به سرم میآید بهتر بود خود را به دریا غرق میکردم.
به گفته مدافعان حقوق بشر نیمی از این زنان به جرم جنایت اخلاقی در زندان میباشند و همه ی این زنان سرنوشت مشترک دارند.
درگزارش دیگری آمده است، فرار زنان از منزل به علت لت و کوب و بد رفتاری فامیل شوهر به عنوان مجرم با او برخورد میشود.
وضعیت زنان در افغانستان روز بروز ابعاد گسترده تری به خود گرفته ، از قبیل سوزاندن ، زندانی نمودن زنان در خانه ، سر تراشیدن زنان ، بریدن گوش و دیگر اعضای بدن و ازدواج های اجباری نمونه هایی ازاین خشونت ها و نقض آشکار حقوق بشر بوده که زنان افغانستان به آن روبرو میباشند.
فعالان حقوق بشر در رابطه با چگونگی وضعیت زنان پس از خروج نیروهای بین المللی اوضاع را خراب تر ارزیابی میکند.
به قول این نشریه در حقیقت غرب از کرزی به عنوان چراغ امید نسبت به زنان فکر میکرد ولی او برعکس گفته است ، در رابطه با زنان او مانند طالبان فکر میکند.
روز یکشنبه کرزی در وب سایت خود با انتشار بیانیه ای در حضور حدود 150 نفر از علمای محافظه کار طبقه بندی زنان را به عنوان ( مرد درعقب زن ) یا زن را در درجه دوم خوانده ، بدین وسیله او خواسته است در حضورعلمای دینی موقف شدید تری در مقابل زنان از خود نشان دهد.
به گفته او یاید کار مشترک زنان و مردان در ادارات ممنوع قرار داده شود.
در این نشریه آمده است، رییس حمهور با این رویکرد نمادین به طالبان نزدیک تر میشود.
او برای قدرت دادن سیاسی به طالبان می خواهد تغییراتی برای جلب توجه طالبان به مرحله اجرا در آورد.
محمود منجم راده برلین 
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان


Wednesday, March 28, 2012

خود کشی دخترجوان

دختر ناکام در کانکور، خودکشی کرد
نهم حمل 1391 خورشيدي
یک دختر جوان که در آزمون کانکور بی نتیجه مانده بود، دست به خود کشی زد.
ظفر شریف ولسوال جاغوری با تأیید این خبر، به بست باستان گفت: «یک دختر جوان روز پیش در قریۀ توغی غزنی، به دلیل این که در کانکور بی نتیجه مانده، دست به خود کشی زد.»
گفته می شود که این دومین بار بوده که این دختر در امتحان کانکور بی نتیجه مانده است.
گفتنی است که در امتحان کانکور سال 1390 بیش از 140 هزار دانش آموز اشتراک داشتند که تنها حدود چهل هزارشان به مؤسسات تحصیلات عالی جذب شدند.
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان

دیده بان حقوق بشر تشکیلات قضایی افغانستان را به تبعیض علیه زنان متهم کرده است

درخواست آزادی زنان متهم به 'جرایم اخلاقی' از زندان‌های افغانستان
به روز شده:  11:34 گرينويچ - چهارشنبه 28 مارچ 2012 - 09 فروردین 1391
یک سازمان مدافع حقوق بشر خواستار آزادی چند صد زن افغان شده که به دلیل ارتکاب "جرایم اخلاقی" به زندان افتاده اند.دیده‌بان حقوق بشر در گزارشی با عنوان "افغانستان صدها زن و دختر به اتهام ارتکاب 'جرایم اخلاقی' در زندان هستند" نوشته است که دولت افغانستان باید حدود چهار صد زن را که به این اتهام زندانی هستند فورا آزاد کند و ایالات متحده و سایر حامیان بین‌المللی این کشور باید دولت حامد کرزی را تحت فشار قرار دهند تا این گروه از زنان را که خود قربانی جنایت دیگران هستند، از زندان آزاد کند.
گزارش صد و بیست صفحه ای دیده‌بان حقوق بشر براساس مصاحبه با ۵۸ زن در سه زندان زنان و سه دارالتادیب دختران در افغانستان تدوین شده است.
براساس این گزارش، تقریبا تمامی دختران در این دارالتادیب ها و کمابیش نیمی از زنان در این سه زندان، به اتهام ارتکاب "جرایم اخلاقی" در بازداشت به سر می‌بردند که معمولا به معنی آن است که به خاطر ازدواج های اجباری،که غیرقانونی است، ویا خشونت خانگی ازخانه های خود گریخته اما بازداشت شده اند.دیده‌بان حقوق بشر گفته است که سقوط حکومت طالبان در سال ۲۰۰۱، نویدبخش دوره ای جدید برای دستیابی زنان افغان به حقوق خود بود و در طول ده سال گذشته، زنان در این کشور در زمینه برخورداری از تحصیلات، کاهش نرخ مرگ و میر مادران، دستیابی به فرصت های شغلی و نقش‌پردازی در اداره جامعه، پیشرفت های قابل توجهی داشته اند.
دیده بان حقوق بشر خواستار فشار بین المللی بر دولت کرزی برای بهبود وضعیت زنان شده است
با این همه، در حالی که نیروهای بین المللی حضور خود در افغانستان را کاهش می دهند، "زندانی شدن زنان به اتهام ارتکاب جرایم اخلاقی تنها یکی از نشانه های شرایط دشوار کنونی و آینده‌ای نگران‌کننده‌ای است که زنان افغان با آن مواجه هستند."
به گفته دیده‌بان حقوق بشر، تعدادی از زنانی که در تهیه این گزارش با آنان مصاحبه شده، گفته اند که پس از گریختن به خاطر ازدواج اجباری غیرقانونی و یا آزار همسران و خویشاوندانشان، و برای دریافت کمک به پلیس پناه بردند اما ماموران به جای حمایت، آنان را بازداشت و زندانی کردند.
فرار از خانه در قوانین افغانستان جرم محسوب نمی شود اما دادگاه عالی این کشور به قضات توصیه کرده است تا با زنان و دختران فراری از خانه به عنوان افراد مجرم برخورد کنند.
نظام قضایی و زنان افغانزنان و دختران زندانی در گفتگو با مصاحبه‌گران دیده‌بان حقوق بشر، بدرفتاری هایی را که متحمل شده اند توصیف کرده و از جمله از ازدواج اجباری زیر سن قانونی، و ضرب و شتم، ضربات چاقو، سوزاندن، اجبار به تن فروشی، آدم ربایی و تهدید به قتل سخن، گفته و افزوده اند که به شکایت آنان در این موارد حتی رسیدگی هم نشد چه رسد به پیگرد قانونی و مجازات کسانی که مرتکب چنین اقداماتی شده بودند.
به گفته دیده‌بان حقوق بشر، کل تشکیلات و نظام قضایی افغانستان دارای دیدی مغرضانه نسبت به زنان و دختران متهم به جرایم اخلاقی است، پلیس آنان را تنها براساس شکایت همسر یا یکی از خویشانشان بازداشت می کند، دادستانی شواهد مربوط به بی گناهی زن بازداشتی را نادیده می گیرد، قضات غالبا با استناد به "اعترافات" متهم که بدون حضور وکیل مدافع گرفته شده و گاه توسط زنان بیسواد امضا شده، حکم صادر می‌کنند.
از زمان سقوط طالبان پیشرفتهایی نصیب زنان افغان شده اما موانع و مشکلات عمده همچنان وجود دارد
این گروه از زنان معمولا به دوره های طولاتی حبس و گاه حتی حبس تا ده سال محکوم می شوند.
در این گزارش آمده است که براساس قانون خشونت علیه زنان که در سال ۲۰۰۹ در افغانستان تصویب شد، خشونت علیه زنان جرم کیفری است اما "همان پلیس، دادستان و قضاتی که با جدیت کامل زنان متهم به جرایم اخلاقی را زندانی می کنند غالبا شواهد مربوط به سوء رفتار بازنان را نادیده می گیرند."
این سازمان مدافع حقوق بشر گفته است که اهمیت مجازات زنان متهم به "جرایم اخلاقی" صرفا برای حدود چهارصد زنی که به این اتهام زندانی شده و یا در انتظار محاکمه هستند مهم تلقی نمی شود.
دیده‌بان حقوق بشر می‌گوید این واقعیت که زن یا دختری که به خاطر ازدواج اجباری یا خشونت خانگی از خانه فرار کرده تنها به پشت میله های زندان راه می یابد "این پیام روشن را به سایر زنان می رساند که باید شرایط دشوار خود را تحمل کنند زیرا نتیجه کمک خواستن از حکومت، مجازات است و نه نجات."
به گفته دیده‌بان حقوق بشر، شرایط زنان افغان را که با خشونت خانگی مواجه هستند قوانین کهنه طلاق دشوارتر می کند زیرا این قوانین به مرد اجازه می دهد به سادگی زن خود را طلاق دهد اما طلاق گرفتن را برای زنان بسیار دشوار کرده است.
این سازمان مدافع حقوق بشر گفته است که در سال ۲۰۰۷، دولت افغانستان براساس "برنامه ملی زنان افغانستان" متعهد شد این قوانین را اصلاح کند و هیاتی را برای تدوین قانون جدید خانواده و بهبود حقوق زنان منصوب کرد اما از سال ۲۰۱۰ تا کنون، اقدامی در جهت تصویب این قانون صورت نگرفته و نشانه ای هم از اقدام در این زمینه به چشم نمی خورد.
حقوقدانان و فعالان حقوق بشر، و از جمله گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور افغانستان خواستار اصلاح قوانین تبعیض آمیز علیه زنان شده اند و کمیته حقوق کودکان سازمان ملل نیز از دولت افغانستان خواسته است تا جرایم اخلاقی را ملغی کرده و تعهد خود را به حمایت از حقوق زنان اعلام دارد.

                    http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان

                  نجات چهره قربانیان اسیدپاشی در پاکستان 

سه شنبه, 01/08/1391 - 23:41
لب‌ها و بینی‌های سوخته، چشم‌هایی که حتا اثری از جای آنها هم دیده نمی‌شود...  
این‌ها ازجمله صحنه‌های فیلم تکان‌دهنده‌ی «نجات چهره» است: Saving Face. فیلمی که به شرایط زنان قربانی اسیدپاشی در پاکستان می‌پردازد و امسال در بخش فیلم‌های مستند در فرم کوتاه، برنده‌ی جایزه اسکار شد.
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان

Tuesday, March 27, 2012

رسانه های امریکایی از قوماندان امنیۀ کندهار نقل قول غلط کرده است

دوشنبه, 26 مارچ 2012
اظهارات همسر عسکر متهم امریکایی به قتل 17 غیر نظامی افغان
کاریلین بیلز، همسر رابرت بیلز سرباز متهم به کشتار افراد ملکی در کندهار میگوید نمیتواند باور کند که شوهرش نُه طفل افغان را کشته و دو طفل دیگر را زخمی کرده باشد.
کاریلین در مصاحبۀ اختصاصی با تلویزیون ان بی سی که جریان کامل آن ساعاتی قبل به نشر رسید، گفت که شوهرش اطفال را دوست دارد و خودش هم مانند یک کودک است. کاریلین اضافه نمود که او از حقیقت آنچه اتفاق افتاده، آگاهی ندارد اما اتهامات وارده بر همسرش، برای او غیرقابل قبول می باشد.
وی همچنان گفت که شوهرش قبل از اعزام به جبهۀ جنگ، هیچ مشکلی در معاینات صحی اش نداشت و در زندگی شخصی، نیز نشانه یی از فشار روحی در او نبود. بر اساس گزارش های تازه، باور میرود که رابرت بیلز، در آن شب دو بار به قصد کشتار افراد ملکی، از پایگاه خارج شده است.
این در حالی است که نیویارک تایمز از جنرال عبدالرازق قوماندان امنیۀ کندهار به روز دوشنبه نقل کرده که گفته است، اردوی ایالات متحده خوردضابط بلیز را به مرگ یک طفل دیگر نیز متهم ساخته است که هنوز تولد نشده بود. ولی دفتر مطبوعاتی کندهار در پاسخ به این گزارش در صفحۀ تویتر چندین پیامی را نشر کرده که این گزارش را رد میکند. این اداره افزوده است که رسانه های امریکایی از قوماندان امنیۀ کندهار نقل قول غلط کرده است.
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان

جنسیت شاعر نمی‌تواند تأثیری بر احساسات و عواطف شاعرانه داشته باشد

خالده فروغ کیست؟‏

خالده فروغ یکی از برجسته ترین بانوان شاعر امروز افغانستان است. خالده فروغ درسال
‏‏۱۳۵۱خورشيدی درشهر کابل دیده به جهان گشود. فروغ از شمار شاعرانی است که با گونه ها و سبک های مختلف شعرفارسی طبع آزمایی کرده است.
خالده فروغ متوسطه را در لیسهء مریم خواند و راهی دانشگاه کابل شد و از دانشکدهء زبان و ادبيات دانشگاه کابل سند فراغت گرفت .
پس از تحصیل نخست در ادارهء هنر و ادبیات رادیو افغانستان شامل کار شد و از سال 1373 خورشیدی مسوول بخش های ادبی در آن اداره مقرر شد. پس از افتادن کابل به دست طالبان او راهی پاکستان شد و در هجرت مسوول مجله صدف بود.
فروغ با فروپاشی حاکمیت طالبان دوباره برگشت به زادگاهش. او پس از بازگشت به اففانستان در دانشکدهء زبان و ادبیات دانشگاه کابل استاد شد. وی سوای آن که استاد دانشگاه است، یک برنامهء فرهنگی ادبی را به نام «کاخ بلند دُر دَری» در تلویزیون طلوع گردانندگی می کند.
خالده از شمار شاعران امروز افغان است که هم به گونهء نیمایی شعر می سراید و هم به گونهء سنتی. اشاره بسیار به اسطوره‌ها و شخصیت‌های تاریخی و استفاده از بحرهای نامتداول در غزل از ویژگی‌های شعر فروغ است. با این حال او دوگانگی شعر زنانه و مردانه را رد می‌کند و معتقد است که جنسیت شاعر نمی‌تواند تأثیری بر احساسات و عواطف شاعرانه داشته باشد.
اشعار خالده فروغ در رسانه های چاپی افغانستان در داخل و خارج کشور به زبان دری و برگردان آن به انگلیسی، فرانسوی و ناروجی به چاپ رسیده اند. این شاعر تا حال شش مجموعه ی شعری دارد.
آثارچاپ شده خالده فروغ:
ــ قیام میترا،
ــ پنجره ای بر فصل صایقه،
ــ سر نوشت دست های نسل فانوس،
ــ عبور از قرن قابیل،
ــ در خیابانهای خواب و خاطره
ــ همیشه پنج عصر
خالده فروغ شعرهای ماندگاری دارد که از مرز های افغانستان عبور کرده است. درعین حال شعرهای هم دارد که مورد نقد شماری از منتقدان قرار دارند. به این ترتیب آثار وی را با دو دید متفاوت به بحث گذاشته ایم.
خالده فروغ، مهمترین شاعر افغانستان»
چرا شعر خالده اینهمه منتقد دارد؟ دلیل اول آن بر می گردد به سهل انگاری خالده در انتشار شعرهایش که در آن شعر بد و خوب فرق نمی شوند. با این هم به باور نویسنده این نوشته، خالده فروغ مهمترین شاعرافغانستان است.
رادیو صدای آلمان در سلسله "یک آفرینشگر، دو دیدگاه" به معرفی تعدادی چند از شاعران و نویسندگان معاصر افغانستان می پردازد. این برنامه به کوشش نعمت حسینی، نویسنده و پژوهشگر افغان تهیه می گردد. در این سلسله کوشش می شود تا کوتاه به زندگی آفرینشگران پرداخته شده و آثار آنها توسط دو منتقد بررسی شود. البته رادیو صدای آلمان پذیرای نقد و نظر سایر منتقدین نیز می باشد.
دیدگاه دومی درباره ی شعر خالده فروغ از زینت نور است که در روز های آینده به نشر می رسد.
**************
خالده فروغ به نظر نگارنده، بعد از قهار عاصی تا هنوز مهم ترین شاعر افغانستان است. ویژگی های که شعر هر دو نفر دارند، شاعرانگی ناب و تفکر شاعرانه، کشف های کاهنانه و تازگیشان است. وقتی می گویم این ویژگی ها منظورم این نیست که در همه شعرهای این شاعران می توان این ویژگی ها را پیدا کرد. منتقدان بحث من می توانند کلی شعر در بین شعرهای این ها پیدا کنند که گاهی حتی ارزش بحث هم ندارند. و این بحث دیگری است. بحث مسلکی برخورد کردن با شعر کاریست که در افغانستان هیچ وقت اتفاق نیافتاده است.
سال ها پیش در مجموعه نقدهای من در کابل، خیلی از نویسندگان افغانستان بر من به خاطر ستایش از خالده فروغ خرده گرفتند. اما راستش در طی این سال ها باور من نسبت به خالده بیشتر شده است و کمتر نه. خالده فروغ با این غزل جمالی در ایران مشهور شد. غزلی که سیمین بهبهانی نیز بر آن ستایشنامه ای نوشت و بارها در ایران و افغانستان چاپ شد.
اي برده‌ها! ز خويش بلالي برآوريد
از كارگاه روح كمالي برآوريد
اي دختران باديه! اي همرهان من!
از هجر سرنوشت وصالي برآوريد
عاشق شويد و همت شمسي به سر كنيد
از مثنوي‌ِ عشق، جلالي برآوريد
تا رستمي عجيبه تولد شود ز شرق
بخت سپيد و معني زالي برآوريد
شب را رها كنيد و ز چشمان روزگار
ايمان آفتاب‌مثالي برآوريد
آزادگان باغ! هياهوگران شعر!
تا كعبۀ صدا پروبالي برآوريد
غزلی که توانایی شور و شیدایی شاعرش را به رخ خواننده می کشد. نه تقلید شعر کسی است و نه نقل به مضمون عبارت دیگری. از تشبیهات و استعاره های گل درشت شاعرانه و زبان بازی های مرسوم افغانی خالی است. خطاب او نیز به شعراست. نوعی مانیفست ادبی که ادعا می کند شاعری با هیاهو حاصل نمی شود. نوعی عبادت نوعی طلب وحی است. و در عین حال شعری چندوجهی است که می تواند به زنان افغان و حتی به زنان دنیا و حتی به نوع انسان معاصر خطاب شود. و این بزرگترین خصوصیت شعراست. شعری که شعار نیست سفارش ادبی نیست. مقاله سیاسی یا مذهبی یا بیانیه حزبی نیست. خصوصیاتی که شعر امروز افغانستان را پر کرده اند. شعر است. عالم بی مثال و جادویی شعر که در آن نه دروازه است، نه پنجره، نه دیوار، نه رنگ و نه نژاد.
سید رضا محمدی: نوعی معصومیت در شعر خالده است که آدم را نگه می دارد؛ نوعی پاکی کودکانه.
به این خاطر به خوبی می توان این شعر را ترجمه کرد. این شعر را به دیگران نشان داد و از روی آن خصوصیات روانی مردمی را پیدا کرد.
یک شعر آزاد دیگر هم از او بود که همیشه ورد زبان من بود.
چه مردمان بی کفایتی
بهار را که فصل با طراوتی است
سنگ می زنند
نوعی معصومیت در شعر خالده است که آدم را نگه می دارد؛ نوعی پاکی کودکانه. این لحن پنهان حتی شگردهای ادبی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. به همین خاطر در ذات شعر او نیست که بر اساس تیوری های وارداتی شعر بگوید. یا گفته های دیگران را بازیافت کند. شعر او خیلی مال خودش است. خصوصیتی که جز او تنها در شعر عاصی می توان پیدا کرد.
کنون که بالش سکوت خویش را به زیر بازوان شب گذاشتم
دگر به کوچه های خواب
قدم نمینهم
دگر همیشه با تو ام حقیقت سپید عشق
زمین تحمل حماسه صدام را نداشت
به مرز فکر ابرها رسیده ام
صدایم آبشار ماه می شود
و چهره حسادت عطش سیاه می شود
این خصیصه ای است که سیلویا پلات راهم متمایز می کرد. هر دو مدعی وحی شنیدن از ماه اند و جالب است که بسامد ماه در شعر هر دو شاعر به وفور دیده می شود. در هر دو نوعی شکوه است. این شکوه تنها شکوه هایی زنانه یا سانتی مانتال نوجوانانه نیست. کلافی که به سختی می توان از گرفتاری آن رها شد. زارناله و سانتی مانتالیسم نوجوانانه بزرگترین آفتی است که معمولا دامن شعرا را می گیرد.
دلیل اول توفیق طبیعی آن در بین مخاطب عام است. شعر به اصطلاح دهن به دهن عوام می چرخد. راهی که از بهار سعید و مهدی سهیلی تا حتی نادرپور ادامه دارد و به این خاطر در افغانستان به سختی می توان گفت که شعر های نادرپور و توللی یا شعر هایی از جنس شعر کوچه مشیری شعر جدی نیستند.
دومین آفت شعر در غلتیدن به تظاهر روشنفکری است. شاعرانی که از سطح اول بالاتر می آیند. سعی می کنند داعیه های روشنفکری را در شعرشان نشان بدهند. این روشنفکری نیز بنا به تب مد بازار معمولا در تغییر است. ایدآلیسم، اومانیسم، کمونیزم و خیلی ایسم های دیگر. منظورمن این نیست که شاعر نمی تواند به عقیده ای پابند باشد و آنرا در شعرش باز بنماید. بلکه منظور ادا و تظاهر به چیزی مصنوعی است. حالا چه این چیز تصوف باشد چه روشنفکری. شاعر صوفی خواه ناخواه شعرش صوفیانه است. چنانکه شاعر آوانگارد شعرش آوانگارد است. شاعر پست مدرن شعرش ناخودآگاه پست مدرن است. اما آنکه نیست و به زور می خواهد این معانی را در شعرش بگنجاند، مثل لباس نا همگون بر تن شعر زار می زند و از دور معلوم است. آفتی که شعر و شاعر را با هم ابتدا ریشخند و بعد نابود می کند. شعر خالده ازین دو آفت خالی است. ادعا هایش روان پریشان جمعی است که با او ابراز می شوند و به این خاطر اصیل وصمیمی وماندگار است.
وقتی فروردين شعر سرودنم
به شکفتن می‌رسد
قلب درخت به تپش می‌افتد
و حالت برگ‌هايش را
احساس می‌کنم
نفس کشيدن باغچه‌های حياط را
می‌شنوم
طبيعت در من جريان می‌يابد
آسمان دوست من می‌شود
و دست‌های پرستاره‌اش را به سوی من می‌درخشاند
شبی که شعر می‌سرايم
راز بانوان کوه را می‌يابم
و استواری گام‌هايش را
که سياوشی‌ست
كه به خاطر فرنگيس عشق
از آتشبارهای اعتماد زمان می‌گذرد
شبی که شعر می‌سرايم
شهيد می‌شوم
و شعر به معنی واقعی چیزی جز شهادت نیست. جز حل شدن و محرم شدن با طبیعت و در جامه کلمات کشیدن طبیعت. و بدین نسبت از تصنع زورکی روشنفکری خالی است همانطور که از تصوف وتکلف مصنوعی نیز بری است. شعر خالده شعر خودش است. حاکی و راوی احوالات شخصی خود اوست. خصوصیت دیگر شعر خالده چنانکه گفته شد شکوه گری معترض اوست.
اين‌چنين اگر وفای‌تان به جوی‌های کوچک حقير
پوست داد
اين‌چنين اگر يقين سياه ماند
سنگ‌فرش می‌شويد
منتها این شکوه خالی از شعار وبرهنگی است. شکوه او نه آنقدر آرکاییک است که قابل فهم نباشد و نه آنقدر صریح که از شعریت بیفتد. حس طبیعی و صمیمی خود شاعر است. و در ناخود آگاه حامل فکری مجموعی نیز هست که می توان آنرا انکشاف داد.
معاصر استم و با هر زمانه‌اي، ليكن
ز پشت هركه منم آتشيست در خونم
به هوش باش و زمیخانه بزرگ زمین
ستاره نوش کن و چشم چشم مست برآ
وفای هاجر و آیینه زمان در توست
رهی گشای و ازین قوم بت پرست برآ
با همه اینها سوال این است که چرا شعر خالده اینهمه منتقد دارد. دلیل اول آن بر می گردد به سهل انگاری خالده در انتشار شعرهایش که در آن شعر بد و خوب فرق نمی شوند. مثل اینکه در یک امتحان املا اگر از صد کلمه ده کلمه غلط نوشته شوند کسی به آن نود کلمه درست توجه نمی کند. بلکه به خاطر همان ده کلمه غلط از نوشته نمره کم می شود.
در سنت ادبی مرسوم ما تعداد کتاب های شعر نوعی فضیلت است و حتی کسانی هستند که هر دو ماه یک مجموعه چاپ می کنند. این آفت دامن خالده را هم ظاهرا گرفته است. از مجموعه های اولش که به جلو می آییم متناوبا تعدادشعر های خوبش در هر مجموعه کاهش پیدا کرده است. اگر من به جای خالده بودم شاید از همه اینها می توانستم یک یا دو گزیده شعر اما شعر خوب چاپ کنم که جای هیچ خللی هم در آن نباشد.
عیب دوم خالده برخورد او، باری به هر جهت، با خود شعراست. به سختی می توان ادعا کرد که فلان شعر خالده مثلا چند بار بازنویسی و اصلاح شده است. مثلا در باره مجموعه شعر «سرزمین هرز» الیوت که بدون یک شک یکی از بهترین کتاب های شعری قرن بیست است. گفته می شود که الیوت قبل از چاپ آن را به ازرا پاوند فرستاد و پاوند دو سوم گتاب او را حذف کرد. تا بعدا تبدیل به کتابی آراسته و پیراسته و بی بدیل شود. خالده اما هیچ وقت نه کتابش را به کسی برای اصلاح می دهد و نه خودش چنین برخورد سخت گیرانه ای با شعرش می کند. از جمله این آسانگیری ها تتابع اضافات بی مورد، کلمات شکسته، با های تاکیدی مثل بکند برفت وازاین نوع کارکردهای منسوخ زبانی که فقط برای پر شدن وزن می آیند و به همین ترتیب شکستن حروف اضافه های بی مورد مثل گر به جای اگر یا ز به جای از در جاهایی که می توان به راحتی با تغییر دادن و آزمودن ساخت های دیگری در مصرع یا بیت یا سطر از آن ها اجتناب کرد.
از دیگر بدی های شعر های بد او که بد شده اند.غرق شدن در ترکیبات جدول ضربی شاعرانه ونا همگونی زبان است. برای مشکل اول می توان به تر کیباتی چون «زمین سبز صدا» که می شود آنرا هر طور دیگر هم تغییر داد. مثلا گفت، هوای گرم صدا یا هر چیزی ازاین قبیل که با وزن جور شود یا مثلا « شکستن موج‌های بنفش صدا» این نوع اضافه های استعاری ظاهرا شاعرانه اتفاقا اصلا شاعرانه نیستند. تصنعی و از سر تنبلی اند. شاعر وقتی حوصله نمی کند ذهنش را کمی بتکاند از چنین شگرد دم دستی استفاده می کند که خالیگاه را پرکند. برای مساله دوم هم می توان شعر هایی را مثال زد که یکباره یا خیلی مدرن شده اند، به لحاظ کلمات مثل این شعر:
اي باد! فلم روزگارت روي يك پرده است
ديدم اگر شب نقش دارد، داشت هم جا ماه
که کلمات فلم و پرده و نقش همه خیلی امروزی اند، اما دراین بیت وفضای داستانی این بیت خیلی نخ نما. چرا که فلم به عنوان یک ساختار استفاده نشده است؛ چنانکه مثلا قطار یا شفاخانه یا هر چیزی در زندگی مدرن می تواند ساختی شعری شود، بلکه تنها کلمات به زور وارد فضایی غیر ساختاری شده اند. و از طرف دیگر شعر هایی که خیلی کلاسیک شده اند. مثل این شعر:
و شامهاست که برنا نشد ستارهء مشرق
ز سرنوشت همین پیر یک صدا بگشایم
که هم رابطه پری و برنایی هم صدا از سرنوشت بگشودن هم خود کلمه برنا هم رابطه شام و مشرق و خلاصه همه چیز در ذهنیتی می گذرد که سالهاست در زندگی ما وجود ندارند. یا از بس گفته شده اند دیگر غیر قابل تحمل شده اند و اینها همه از شاعری حرفه ای تنها با تنبلی توجیه می شود. گاهی هم احساسات شعر بر حسش غلبه می کند و شاعر کلا وارد شعار می شود. انگار دارد مقاله ای سیاسی یا بیانیه ای انقلابی می نویسد:
پرچم‌هاي نيمه‌افراشتۀ فرهنگ
گوهر‌نشان مي‌شود
زخم‌هايي كه مداوايي ندارند
دست آباداني گيسوان تو را نوازش نمي‌دهند
چرا خاموش نشسته‌اي تو اكنون
چشم‌هاي ملت عشق خونين‌اند
...كوچه‌هاي استعمارزدۀ روزگار‌‌
بر ما تنگ است
...من اگر در موضع حکومت ادبی یا نصیحت ادبی بودم، از خالده خواهش می کردم کمی سخت گیر تر باشد. برای زیاد شدن کتاب های شعرش عجله نکند و به تشویق معمولا ریایی دوستان اهمیت ندهد. بعضی از کلمات را هم کلا برای او تحریم می کردم. کلماتی مثل باران و عشق و فرهنگ و رستم و میهن وسبز و بهار و ازین جنس کلماتی که به راحتی دستخوش شاعرانگی می شوند و خالده فروغ هر جا کلمه کم می آورد از کیسه همین شاعرانگی ها خرج می کند. خالده خودش به راستی شاعراست و هیچ احتیاجی به شاعرانگی زورکی ندارد.
باهمه آنچه گفته شد و در صورت خلاصه کردن شعر های خوب خالده، خالده یکی از معدود چهره هایی است، به نظر من که از روزگار ما ماندگار خواهد شد. و در آخر می توان این شعر خالده را به عنوان یکی از همان شعر های ماندگار او دوباره مرور کرد.
تاج برنايي
آه مي‌بينيد
نمي‌گذارند‌
آفتاب از پيراهن سفيد من بدرخشد
سپيده
رنگ‌پريدۀ سيماي من است
اشك دريده‌ام
سينۀ صداي من است
استوار از آنم
كه سرچشمه‌ام را جست‌وجو مي‌كنم
ورنه چهره‌هاي چشم را چيده‌اند
چه كسي مرا مي‌نگرد
اگر چشمانم هفت‌خواني شود
و رستم از آن سوار، بگذرد
نه، در اينجا تمام شده است
نگاهان سنگ‌اند
و چهره‌ها زنداني
كه سپاهياني زاغ‌‌
پاسباني‌شان را به عهده دارند
نمي‌نگرد
كسي مرا نمي‌نگرد‌
اگر رگ‌هايم را بگشايند
هواي فروردين پاييز را دگرگون مي‌سازد
اما دريغ، تا مرا بنگرد
بيداري آن تاج بُرنايي را از دست مي‌دهد
و پايتخت شعر در من
به روياي شاه دختي مبدل مي‌شود
نویسنده: سید رضامحمدی و نعمت حسینی
ویراستار: سیدروح الله یاسر
http://voiceofwomenafg.blogspot.com/ آوای زنان افغان