آوای زنان افغانستان

آوای زنان افغانستان

Tuesday, May 31, 2011

بهترین جایزه در فلم مستندی قیمت من پنجاه گوسفند بود

گفت‌وگو با کارگردان فلم مستند 'قیمت من پنجاه

گوسفند بود'

بابک مستوفی

31 . می . 2011
قیمت من پنجاه گوسفند بود عنوان فلم مستند تازه ای است از نیما سروستانی، مستندساز ساکن سوئد که در چند جشنواره جهانی به نمایش در آمده و جایزه بهترین مستند جشنواره گوتنبرگ امسال را نصیب خود کرده است.

این فیلم که در افغانستان تصویر برداری شده، داستان تلخ دختران نوجوان نه یا ده ساله ای را بازگو می کند. که والدین شان آنها را در بدل دریافت پنجاه گوسفند، یک تکه زمین یا چند صد دلار شوهر داده اند.

با نیما سروستانی که برای نمایش فیلمش به لندن آمده بود درباره این فیلم گفت و گو کرده ایم.

فیلم شما سوژه تازه و جنجال برانگیزی دارد. چه شد که چنین سوژه ای را برای کار انتخاب کردید؟

در واقع ما برای کار دیگری به افغانستان رفتیم و قصد ساخت چنین فیلمی را نداشتیم. یک زنی بود به عنوان استاد دانشگاه هنر در دانشگاه کابل که ما می خواستیم فعالیت های او را دنبال کنیم، همین طور یک زن دیگر که نماینده مجلس بود.
در حدود پنج شش ماه هم روی آنها کار کردیم و حالا مواد خام زیادی هم داریم اما یک بار که با این خانم نماینده به جایی رفتیم که دو و یا سیصد نفر جمع شده بودند و این خانم به همراه شان صحبت می کرد، متوجه شدم که همه مرد هستند و یک نفر زن هم در میان شان نیست.
وقتیکه با مرد ها صحبت می کردم و از آنها می پرسیدم که چرا زنت را نیاورده ای و آنها می گفتند کند. ما زنمان را اجازه نمی دهیم به این قسم جاها بیایند.

من می گفتم شما این زن را به عنوان نماینده تان انتخاب کرده اید، فرقش با زن شما چیست، اما آنها می گفتند خیلی فرق دارد. بعد خیلی ها گفتند که آنها واقعاً با هم فرق دارند. این نماینده مجلس از خانواده تحصیل کرده و پولدار است و هیچ نماینده ای در افغانستان نمی بینی که از خانواده فقیر یا معمولی باشد. آن استاد دانشگاه هم از خانواده پولدار بود. دیدم اصلاً آدرس را اشتباهی آمده ایم. اینها صدای خودشان را به همه جا می فرستند، ما چرا باید صدای آنها را به جایی ببریم؟

 چطور شد که به سراغ مساله فروش و معاوضه دختران رفتید؟

نیما سروستانی:

فهمیدیم که اشتباه کردیم و برگشتیم. بعد محقق ما شروع به کار کردیم تا برسیم به زن هایی که پشت برقع در خانه ها هستند. در این تحقیقات او به "خانه های امن" رسید. در افغانستان دوازده یا سیزده خانه امن هست که زن ها به آنها پناه می برند.
ما به کابل رفتیم و سه تا از این خانه ها را بازدید کردیم و صحبت کردیم و یک مقدار هم تصویر گرفتیم. به دو شهر دیگر هم رفتیم و در نهایت مسیری را انتخاب کردیم که در فیلم می بینید. در این خانه های امن زنانی تحت پوشش قرار می گیرند که به قول افغان ها "جرم اخلاقی" داشته اند.
جرم اخلاقی منظور دزدی نیست، به مسائلی مربوط است نظیر این که دختری را به زور می خواسته اند شوهر بدهند، و او فرار کرده است. اینها خودشان را به خانه امن رسانده اند. این خانه های امن موسسات غیر انتفاعی ای هستند که عموماً از دخترانی این چنینی حمایت می کنند، به آنها کار یاد می دهند، باسوادشان می کنند و خیلی موقع هم حتی برایشان شوهر خوبی پیدا می کنند.
 ا
ین موضوع فروش دختران کم سن و سال طبیعتاً موضوع ساده ای در افغانستان نیست که هر کسی حاضر شود جلوی دوربین ظاهر شود و درباره قربانی شدن خودش حرف بزند. چطور با این دخترها و خانواده های آنها هماهنگی کردید که جلوی دوربین ظاهر شوند؟ اینها چطور راضی شدند؟
صابره یعنی شخصیت اصلی فیلم را در خانه امن دیدیم و تقریباً یک سال بود که آنجا زندگی می کرد. در این مدت آنها درباره حقوق بشر و حقوق زنان آموزش می بینند.
برای همین صابره و نیمی از دخترانی که در آنجا بودند مشکلی نداشتند که در جلوی دوربین ظاهر شوند. ما صابره را انتخاب کردیم چون توانستیم از طریق او با خانواده اش هم تماس بگیریم.
نمی توانستیم به خانواده بقیه دسترسی داشته باشیم، چون در مناطقی بودند که تحت کنترل طالبان بود یا این که خودشان فرار کرده بودند و ارتباطی با خانواده شان نداشتند.
جریان صابره متفاوت بود چون در واقع خانواده فعلی اش او را نفروخته بودند، بلکه عموی او این کار را کرده بود و صابره هم از دست عمویش فرار کرده بود، تا حدی هم به کمک پدرخوانده اش.

فیلم شما را می شود یک مستند اجتماعی تعبیر کرد که می خواهد نقاط دیده نشده را به جهان نشان دهد. فکر می کنید این نوری را که شما به یک جای تاریک جهان انداخته اید، چقدر تاثیر دارد؟ عکس العمل ها چه بود و آیا در نهایت توانستید کمکی به آن زن ها بکنید؟

درباره تاثیرش در کوتاه مدت نمی دانم اما فکر می کنم دردراز مدت تاثیر دارد. این فیلم چهار پنج ماه است که آماده شده و در چند کشور پخش شده.
از ایمیل هایی که برای ما می آید و مردمی که می خواهند به "خانه امن" کمک کنند، می فهمیم که عکس العمل ها چطور بوده است.
تعداد خیلی زیادی برای خانه امن پول فرستاده اند. در ناروی عده ای از دخترها جمع شده بودند و دو سه هزار دلاری فرستادند که من بردم برای خانه امن. مبلغش مهم نیست. ولی احساس و درک آنها مهم است. تاثیر وسیع‌ترش به مردم خود این کشورها برمی گردد که حکومت های خود را به زیر سوال ببرند که این مالیاتی که ما می دهیم و شما بخشی از آن را به افغانستان می برید، خرج چه چیز می شود؟
پیام اصلی این فیلم این است که مردم افغانستان، چه زن و چه مرد نیاز به آموزش دارند. این پول ها آیا خرج مدرسه ساختن می شود؟ نه نمی شود. هشتاد و پنج درصد پول هایی که به افغانستان می آِید خرج کارمندهای خارجی می شود. در این ده سال مدرسه ای در افغانستان ساخته نشده. ششصد پروژه مدرسه دارند، اما حتی یکی از آنها هم ساخته نشده.

عکس العمل خود افغان ها چطور بود؟

افغان ها دو دسته شده اند، یک دسته خیلی خوشحال شدند و تشکر کردند که ما توانستیم صدای این زنها را به گوش مردمان جهان برسانیم. یک دسته دیگر هم انتقاد دارند به فیلم و می گویند که شما یک خانواده را برداشته ای و تعمیم داده اید. گویا که در افغانستان همه دخترهایشان را می فروشند. من این را قبول ندارم. در خود فیلم ما چیزی نمی گوئیم و صدای روی صحنه هم نداریم. خود آدم ها درباره شرایط اجتماعی و فرهنگی خودشان حرف می زنند.

از تیم خیلی کوچک دو یا سه نفره استفاده می کنیم تا همه چیز طبیعی باشد. به دلیل مسائل امنیتی نمی توانیم فیلمبردار سوئدی با خودمان به افغانستان بیریم، و برای همین مجبوریم از فیلمبردار افغان استفاده کنیم که گاه تجربه خیلی زیادی هم ندارد.

باز در افغانستان فیلم می سازید؟

بله. این اولین فیلم من در افغانستان نبود و آخرین اش هم نیست. شانزده سال پیش هم در افغانستان فیلمی ساختم با عنوان دایره بسته. آن هم بخشی اش درباره مساله زنان بود. باز فیلم دیگری ساختیم در افغانستان با عنوان سهیلا درباره دختر خردسالی که در کمپ پناهندگی زندگی می کند. پروژه بعدی هم الان پنج شش ماه است که در افغانستان شروع شده و دارد پیش می رود.

 

 

Monday, May 30, 2011

صرف دو پست ازمیان 40 پست رهبری به زنان اختصاص داده شده است


                              انقلاب لیبیا زنان را از صحنه خارج می سازد

دوشنبه 09 جوزا 1390 کریم فهیم برگردان: نون- الف

در روزهای اخیر، پس از هفته‌ها تاخیر و جلسه پشت درهای بسته، رهبران شورشیان لیبیا فهرستی را برای سمت‌های جدید اعلام کردند. در این میان همچنین نام دو وزیر «دفاع» و «بازسازی و امور زیربنایی» به چشم می‌خورد. آن‌ها همچنین اعضایی را به شورای ملی اضافه کردند، تا نماینده نواحی جنوبی، مرکزی و غربی لیبیا باشند
در این میان فقط یک گروه نادیده گرفته شده است: زنان. در حالی که اندازه دولت نونهال شورشیان به دوبرابر فعلی رسیده است، زنان تنها دو پست از میان
۴۰ پست رهبری را دارند. انتظار می‌رفت که یک زن وزیر آموزش و پرورش شود، اما پس از این‌که شماری از نامزد‌ها نادیده گرفته شدند و شماری نیز از پذیرفتن این شغل سر باز زدند. اکنون انتظار آن می‌رود که رهبری این وزارتخانه را نیز یک مرد برعهده بگیرد.
جنبشی انقلابی لیبیا توسط زنان آغاز شد و طی آن بستگان مردانی که در زندان‌های دگروال قذافی کشته شده بودند دست به اعتراض زدند. به همین دلیل کنار گذاشتن زنان در سطوح بالا، فعالیت طولانی‌مدت فعالان دموکراسی‌خواه را به بی‌راهه کشانده و به نگرانی‌ها درباره روند تصمیم‌ گیری دراین جنبش سه ماهه، افزوده است؛ جنبشی که به نظر می‌رسد. روزبه‌روز عمیق‌تر می‌شود. هانا الگلال، وکیل پیشروی حقوق بشر درلیبیا که به او پیشنهاد نامزدی پست وزارت آموزش و پرورش داده شده بود می‌گوید: «ما این روز‌ها یک مشکل داریم: دررژیم گذشته در بخش‌های آموزشی و سیاسی، صدای ما انعکاس نمی‌یافت. اکنون در این دو بخش ما دیگر حتا هیچ ‌گونه حضوری نخواهیم داشت.»
سلوا بوغیغیس، وکیلی که در ابتدای انقلاب یک نقش رهبری به او واگذار شده بود نیز می‌گوید: «باید نقش‌های رهبری بیشتری به ما واگذار شود. فکر می‌کنم مهم است ما در جایگاهی باشیم که در آن تصمیم ‌گیری می‌شود. »
کنار گذاشتن زنان درسطوح بالای ، جنبش انقلابی لیبی، فعالیت طولانی‌مدت فعالان دموکراسی‌خواه را به بی‌ راهه کشانده و به نگرانی‌ها درباره روند تصمیم‌گیری دراین جنبش سه‌ ماهه، افزوده است.
عده ئی از زنان از کم بودن زنان در نقش‌های رهبری ناراحت نیستند. آن‌ها می‌گویند این ساختارهای حکومتی موقتی هستند و نیروهای شورشی سعی دارند مناطق در دسترس خود را از بروز هرج و مرج حفظ کنند. مالی طرحونی، یک تحلیلگر مستقل در بنغازی که روی جنبش‌های انقلابی کار می‌کند دراین زمینه می‌گوید: «من نگران نیستم. این مسایل موقتی و گذری است. فکر کنم منصفانه نباشد که بگوییم این موارد نمونه کوچکی است از آن‌ چه در آینده اتفاق خواهد افتاد. » من تصور می‌کنم زنان نقش پررنگی دردولت آینده خواهند داشت.
امینه مغیربی، سرپرستی گروهی به عنوان «توسل» را برعهده دارد. این گروه برای زنان و جوانان خدمات آموزشی ارایه می‌کند. او می‌گوید: «ما نیاز به افراد باکفایت داریم. انقلاب را زنان رهبری کردند.  »من مطمینم که ما در دولت بعدی نقش مهمی خواهیم داشت.
زنان لیبیا پیش از این با خطرهای فزاینده‌ای مواجه بودند. مقامات رسمی در سازمان‌های بهداشتی عمومی می‌گویند آماری به دست آن‌ها رسیده که شمار زنانی را نشان می‌دهد که توسط نیروهای قذافی به آن‌ها تجاوز شده بود. پس از آن چندین سازمان اقدام به تشکیل گروه‌هایی برای کمک به قربانیان تجاوز کردند. این تلاش‌ها با شکست مواجه شد.
یکی از سخنگو‌ها درکنفرانس نقش زن در انقلاب لیبی گفت: «ما ساکت نخواهیم ماند»، اما بیشتر صحبت‌های آن کنفرانس راجع به مسایل مربوط به جنگ بود و نیز در این زمینه که باید از مردانی که در خط مقدم مبارزه می‌کنند پشتیبانی به عمل آید.  این کنفرانس برای مادران هم تنها یک نصیحت داشت: « دیکتاتور دیگری پرورش ندهید! » به این ترتیب در آن کنفرانس بازهم زنان در حاشیه بودند!

سنگسارم که می کنی



ارسالی  سلیمان جان از کلفورنیا

در رابطه به فراخوان جنبش دیموکراتیک زنان افغانستان


      پیام تأییدی شورای سراسری زنان افغان در هالند از فرا خوان مورخ 15 می سالجاری       

شورای سراسری زنان افغان در هالند از فراخوان مبنی بر ایجاد نهاد سراسری اروپایی که از سالهای متمادی در خارج از مرز در اروپا مطرح بحث بود و به ایجاد آن ضرورت مبرم احساس می شد.
موافقت وهمکاری همه جانبه خود را اعلام میداریم.زیرا بدین معتقدیم که با ایجاد نهاد سراسری اروپایی همه زنان افغان بصورت متحد ، وابسته، بدون در نظرداشت سلیقه های سیاسی ،مذهبی و نژادی برای اعاده حقوق زنان رفع خشونت بر زنان افشا و مقاومت در برابر سیاست های زن ستیزانه نیروهای تاریک اندیش و عقب مانده تعمیل فشار برای جلوگیری انفاذ قوانین ظالمانه و تبعیض پرستانه حکام ظالم و افرطیون در افغانستان مساعدت بر زنان مهاجر در حل دشواری ها و چالش های ناشی از شرایط غربت و بی وطنی کمک فعال در جهت انتگریشن آنان، تدویر تدابیر فرهنگی و تربیتی برای دختران جوان، تلاش برای ایجاد همسویی و همگرایی با هم در یک خط واحد کار و فعالیت نمایند.

پیروز و موفق باشید.
شورای سراسری زنان افغان در هالند

Saturday, May 28, 2011

سه قتل در یک خانواده


                    یک مرد جوان ، خانم و مادرش را همراه با خودش کشت

 گزارشگر: سید رحمت الله علیزاده
 ادیتور : فیض الله وارسته
                                     
میدان شهر 7 جوزا ی 1390

مقام های محلی در ولایت میدان وردک می گویند که یک مردجوان خانم و مادرش را همراه با خود در
 ولسوالی حصۀ اول بهسود این ولایت به قتل رسانده است .

شاهد الله شاهد سخنگوی والی میدان وردک با تایید این خبربه اژانس خبری وخت گفت:
"سید عیسی باشندۀ قریۀ بخت زبان ولسوالی بهسود پس از کشتن خانم و مادرش خود را نیز حلق اویز نمود ه است . "
شاهد الله می گوید که این جوان خانم و مادر خود را در نتیجه لت و کوب از بین برده است وبعد خود را حلقه اویز کرده .
وی دلیل این رویداد را تکلیف روانی سید عیسی عنوان کرد .
این در حالیست که قبلا مسوولان ریاست امور زنان این ولایت از کاهش خشونت علیه زنان خبر داده بودند .

عاملان تجاوز جنسی باید در محضر عام مجازات شوند

      یک دختر در سرپل مورد تجاوز جنسی قرار گرفت
            نشر شده توسط:   وب مستر . م در جوزا ۷, ۱۳۹۰ ·
ریاست امور زنان ولایت سرپل می گوید یک مرد میانسال بر یک دختر نو جوان تجاوز جنسی نموده است.
نسیمه آرزو، رئیسه امور زنان ولایت سرپل به آژانس خبری روز گفت مرد ۴۵ سالهء که پدر ۹ فرزند نیز می باشد، یک دختر ۱۵ ساله را مورد تجاوز جنسی قرار داده است.
وی، می گوید که این رویداد روز چهار شنبه هفته گذشته در منطقه قریه قاضی کنتی مرکز سرپل رخ داده.
رئیسه امور زنان سرپل خاطر نشان ساخت که این دختر شکیبا نام داشته و نامزد نیز بوده است اما بعد از آنکه مورد تجاوزجنسی قرار گرفته نامزد او خواهان فسخ نامزدی گردیده است.
به گفتهء رئیسه امورزنان سرپل ، این دختر زمانی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته که پدر و مادر او در خانه نبوده، و مرد همسایه بر او تجاوز نموده است.
خانم آرزو، تصریح کرد که این مرد، میرویس نام دارد و از سوی پولیس بازداشت شده است.
جنرال اسدالله شیرزاد، قوماندان پولیس سرپل به آژانس خبری روز گفت، میرویس بازداشت شده و دوسیهء او به سارنوالی فرستاده شده است.
قضیه تجاوز جنسی در ولایت سرپل یک رویداد تازه نیست، پیش از این نیز چندین مورد تجاوز جنسی در مربوطات ولایت سرپل گزارش شده است.
یکی از این موارد، قضیهء تجاوز جنسی اما گروهی هشت مرد بر دختر شانزده ساله به نام سامعه است که سه سال پیش در ولایت سرپل صورت گرفته بود.
سامعه، زمانی که می خواست به آموزشگاه سواد آموزی در سرپل برود مورد تجاوز قرار گرفت. اما عاملان این رویداد ها تا هنوز محاکمه نگردیده اند.

Friday, May 27, 2011

!!چشم بخیل کور

یکی ازعلایم قیامت سرایت فساد های اخلاقی و هوس های شیطانی از انسانها به حیوانات است

در کتاب " زن در لباس شیطان یا شیطان در لباس زن " نوشته عالم بزرگوار و دانشمند گرانقدر پاکستانی مرحوم مفتی آفتاب حسین خان کشمیری چاپ بازار قصه خوانی پشاور آمده که " خداوند متعال آدم و حوا را در بهشت برین بفرستادی تا در آنجا زندگی را با ناز و نعمت فراوان بگذرانیدی ولی ابلیس زیر پوست حوا جا گرفتی و آن ضعیفه را گمراه عشقبازی و محبت کردی که سر انجام هر دو از بهشت معلی به روی زمین خاکی با همه رنج و مصائب زمینی تبعید گشتی. "
در حقیقت زن همان میراث حوا را تا امروز با خود حمل کرده و از هیچ نیرنگ و فریب برای گمراهی مرد از مسیر حق و کشانیدن او به منجلاب عشق و محبت دریغ نکرده و برای نیل به اهداف شیطانی اش از وسایل ساخته و بافته دنیای کفر چون فیشن و آرایش ، استعمال عطر و پودر و بی حجابی و سر لچی اسفاده عظیم برده!
خداوندگار که مرد را برای
طاعت و عبادت ، جهاد و شمشیر زنی خلق کرده ، زن با ناز و کرشمه و جان و قربان گفتنش در حقیقت بر سر راه هردو هدف زندگی مرد قرار گرفته و سعی بر آن دارد تا کلید بهشت را از دست او قاپیده و او را با خود یکجا به اسفل من النار بکشاند.
حالا مرد بیچاره که کوله بار عظیم مسؤلیت طاعت و عبادت خداوندی در پشت و شمشیر جهاد و مردانگی بردست مجبور که نیم از انرژی و قدرتش را به مبارزه در مقابل شیطان در لباس زن معطوف داشته و در کنار مسؤلیت های اصلی اش خود را از شر زن و زن را از شر شیطان حفاظت کند.
روی همین منظور بود که امارت اسلامی هنگام حکومتش در افغانستان بیرون رفتن طبقه اناث را از خانه و سهمگیری ایشان را درزندگی اجتماعی منع قرار داد که سر و صدای جامعه جهانی کفر و مسلمانان نادان را درپی داشت گویی که امارت اسلامی از روی خصومت و دشمنی با زنان دست به اتخاذ چنین تصمیم زده در حالیکه یک طفل هشیار مسلمان میداند که هدف امارت اسلامی ازینکار فقط و فقط حفاظت مرد ازشر زن و حفاظت زن از شر شیطان و نجات هردو از لهیب آتش جهنم بود.
ادعای که عدم شرکت زنان در زندگی اجتماعی و فعالیت های اقتصادی یک کشور باعث پسمانی و رکود اقتصادی آن جامعه میگردد یک ادعای بی بنیاد و ساخته و پرداخته جهان کفر و دشمنان اسلام است شاهد این مدعای ما کشور عربستان سعودیست منحیث یگانه کشور اسلامیست که درآن شریعت اسلامی تطبیق گشته و زنان در زندگی اجتماعی هیچ نقشی ندارند ولی بفضل و مرحمت الهی ودر اثر تطبیق شریعت اسلامی از چنان اقتصاد خوب و سرمایه فراوان بر خوردار است که شیخان آن کشور برای یک شب سیاحت و تفریح در کشورهای اروپایی هزاران دالر به مصرف میرسانند که برای اکثر سرمایه داران دیار کفر چنین خرابات و خراجات در عالم رویا هم میسر نمیگردد!
چشم بخیل کور آمین یا رب العالمین!!

با تقــــــــــــديم حـــــــــــرمت
حقــــ(شـــمس الحــق)ــــانی

Thursday, May 26, 2011

دل نوشته های یک روزنامه نگار


تا چند سال پیش که زنان افغان چهره های خود را زیر برقع پنهان می کردند، شاید زیبا بودن سیمای آنها اهمیت کمتری نسبت به امروز داشت که با چهره و گاه سرهای عریان از خانه خارج می شوند. اما حالا وضع فرق کرده است.
جراحی صورت با دستگاههای لیزری پدیده ای است که تازه در برخی شهرهای بزرگ افغانستان انجام می شود و مشتریان زیادی پیدا کرده است.
پزشکان افغان می گویند با تغییر اوضاع سیاسی و امنیتی در کشورشان، پی برده اند که نیازهای اجتماع هم کم کم متحول شده است و بویژه زنان تمایل زیادی به رسیدگی به سر و صورت خود پیدا کرده اند.
از این رو، دکتر فضل احمد باور، دانش آموخته علوم پزشکی از کشور تایلند، حدود ۲۰۰ هزار دلار را برای ایجاد "نخستین مرکز جراحی صورت و بیماریهای عفونی در افغانستان" سرمایه گذاری کرده است.
روزانه نزدیک به سی نفر به "مرکز درمانی بیماریهای جلدی و لیزر خالد نور" در شهر مزارشریف، مرکز ولایت شمالی بلخ مراجعه می کنند و دست کم یک تن آنها زیر عمل جراحی صورت می رود.
خالهای 'زشت'
فوزیه کریمی، آموزگار یکی از مکاتب شهر مزارشریف است که فقط چند هفته از ازدواجش می گذرد.
او که می گوید قبلا چندین "خال زشت و بزرگ" در صورتش داشته، همواره با یک تقاضای اصلی شوهر تازه دامادش روبرو بوده است: اینکه صورتش را جراحی کند و این خالها را بردارد.
روانشناسان باور دارند که احساس بدشکلی تاثیر بدی بر روح و روان افراد می گذارد و موجب می شود که این افراد گوشه گیر و تنها شوند.
خانم کریمی هم این نظریه را تایید می کند: "بعضی از خالهایم زیاد کلان بود. من همیشه تشویش می کردم. چراکه بر سر خالهایم یک نوع موی برآمده بود و پیش از اینکه همراه یک نفر احوال پرسی کنم، خالهای مویدارم، سلام می داد. و سرافگنده می شدم."
جراحی با هزینه کمتر
صبور، شوهر فوزیه کریمی شریک این نگرانی بوده است.
او می گوید که این فقط ناراحتی و شکایت روزانه همسرش نبوده که او را واداشته صورت فوزیه را جراحی کند.
صبور می افزاید: "من هم می خواستم که همسرم صورت شفاف و بدون لکه و خال داشته باشد."
حالا این خواسته یک زوج افغان با آمدن تازه ترین تکنولوجی پزشکی و کاسماتیک از خارج کشور، برآورده شده است و فوزیه با لیزر صورتش را تازه جراحی کرده است.
پیش از این نیز این زوج چندبار عزم سفر به هند برای انجام عملیات را کرده بودند، اما آنها می دانستند که هزینه این جراحی به مراتب بالاتر از حدود ۲۰۰ دلاری خواهد بود که در مزارشریف مصرف کرده اند.
توجه به زیبایی
دکتر باور می گوید جراحی صورت بوسیله شعاع لیزر هیج آسیب جانبی ندارد و کاملا مصون است.
اما چه باعث شده است که تمایل زنان و مردان افغان به جراحی کاسماتیک یا زیبا سازی افزایش یابد؟
عارف موسوی، جامعه شناس افغان می گوید "وقتی ترس از ناامنی و گرسنگی در انسانها فروکش کند، آنگاه افراد متوجه خود می شوند و در پی برآورده کردن خواسته هایی می شوند که قبلا در اولویت قرار نداشته است."
دکتر باور، جراح کاسماتیک، نیز به باریکی این موضوع پی برده است.
او می گوید به زودی دستگاه های Hair Remover (پاک کننده مو) بدن را وارد افغانستان خواهد کرد.
برخی دیگر از پزشکان افغان که در خارج از کشور آموزش تخصصی دیده اند می گویند در نظر دارند دستگاه های جراحی پلاستیک را وارد این کشور کنند.
منبع: بی بی سی

Wednesday, May 25, 2011

فرا خوان جنبش دیموکراتیک زنان افغانستان

بسم الله الرحمن الرحیم

فراخوان عده از فعالین و کادر های جنبش دیموکراتیک زنان افغانستان

خطاب به زنان افغان مقیم در اروپا

مصوب در اجتماع اروپایی مورخ 15 ماه می 2011

 

خواهران ، مادران عزیز ، زنان رنجدیدۀ هموطن!

ترک اجباری وطن زندگی در شرایط غربت و بی وطنی بر درد ها و پروبلم های زنان افزوده و خانواده ها و زنان هموطن ما را با دشواری های جدیدی مواجه ساخته است.

شوک فرهنگی ، عدم بلدیت با لسان ، قوانین و فر هنگ کشور های میزبان ، بیکاری ،  انزوا ، تنهایی و عدم حضور فعال در اجتماع ، حقایق مسلم زندگی اکثریت زنان را تشکیل میدهد.

دختران جوان ما بین دو فرهنگ با سراسیمگی روانی مواجه اند. خطر وحشتناک جدایی و از هم پاشیدن کانون خانواده های افغان را بصورت روز افزون تهدید مینماید. وضعیت زنان افغان در داخل کشور به اساس گزارش های سازمان های دفاع از حقوق بشر بصورت تراژیک وخیم و دشوار گردیده است.خشونت علیه زنان ، محرومیت و تعمیل انواع ستم برآنان در حال اوجگیری است.

افغانستان یگانه کشوریست که در آن وقایع خود سوزی زنان مکررآ ثبت میگردد. ازدواج های اجباری ، بیسوادی ، بیکاری و فقر قبل از همه دامنگیر زنان است.

 زنان اولین قربانیان بی امنیتی و ادامه جنگ اند.شرایط جدید زنده گی انبوه از وظایف جدید رادر برابر زنان آگاه و با درک وطن مطرح ساخته است. همین اکنون شمار کثیر از نهاد ها انجمن ها و تشکیلات و هسته های کار با زنان مصروف کار درین راستا اند.

 در حقیقت امر موج جدیدی از جنبش زنان در حال شکل گیری است. به خاطر تحکیم و گسترش هر چه بیشتر این جنبش و واکنش متحدانه آن در مبارزه برای اعاده حقوق زنان افغان رفع خشونت بر زنان افشاو مقاومت در برابر سیاست های زن ستیزانه نیرو های تاریک اندیش و عقب مانده تعمیل فشار برای جلوگیری انفاذ قوانین ظالمانه و تبعیض پرستانه حکام ظالم و افراطیون در افغانستان و مساعدت به زنان مهاجر در حل دشواری ها و چالش های ناشی از شرایط غربت و بی وطنی ،کمک فعال در جهت انتیگریشن آنان ، تدویر تدابیر فرهنگی و تربیتی برای دختران جوان ، تلاش برای ایجاد همسویی و همگرایی ، مبارزه زنان در ایجاد یک نهاد سراسری اروپایی مدتهاست که از جانب نهاد های مختلف زنان و شخصیت ها و فعالین جنبش زنان مطرح می شود و بر یک نیاز مبدل گردیده است.

ما را عقیده بر این است که یک نهاد اروپایی مستقل و غیر وابسته زنان بر پایه همسویی و همگرایی شورا ها و انجمن ها ، سازمانها و نهاد های زنان ، شخصیت های مستقل زنان  بر مبنای یک بر نامه عمل و سند تشکیلاتی ایجاد گردد . تا بصورت مستقل تر و موٍثر تر فعالیت نهاد های کار با زنان را سمت و سو دهد.

پیشنهاد مینماییم تا گروپ کاری برای تدارک آن ، متشکل از نمایندگان منتخب نهاد  های زنان و شخصیت های مستقل الی نیمه اول ماه جون ایجاد گردد که تدویر یک کنفرانس علمی ، تحقیقاتی در باره وضعیت زنان افغان و تدویر اجماع اروپایی نمایندگان منتخب نهاد های زنان و شخصیت های مستقل را در ماه سپتامبر آماده سازد.

                                         و من ا لله تو فیق

 

Sunday, May 22, 2011

زن پیشگام در نهضت زنان کشور

              
             
           زنی با اسطوره فداکاری                                        
مصاحبه کننده: نجیبه آرش 

با خجسته زنی از دیار کمری ولایت کابل آشنا میشوید. من خوشبختانه با ایشان در جریان انتخابات دوره دوازدهم شورای ملی سال ۱۳۴۴ در حوزه چهارم رای دهی شهرکابل معرفت حاصل کردم، و بعد از موفقیت در انتخابات رابطه ما محکمتر شد۰ جوانان و زنانی که درین حوزه انتخاباتی کار میکردند او را به اسم عمه جان صدا میزدند، بنابرین من نیز او را عمه جان میګفتم و تا کنون هم نمیدانستم که نام شان (آرا) است ، همه او را بمثابه یک زنی با احساس ، زن عاشق به میهن ، عاشق به آزادی و انسانیت میشناختند۰
خانم آرا فاروق از دهه چهل شمسی الی اخیر دهه هشتاد میلادی باتمام فراز و فرود جنبش های آزادی خواهانه ، روشنفکرانه و انقلابی جامعه ما یک جا راه رفته و با قدم های تاریخ قدم ګذاشته۰ او صاحب احساس و اندیشه باورمند برای رهایی زن از ستم خانواده و جامعه سنتی و مرد سالار بوده است، بنابر همین خصوصیت افتخار عضویت سازمان دیموکراتیک زنان افغانستان را کسب نموده و در طی مبارزات حق طلبانه بخاطر احیای حقوق زن های افغانستان هرګز در مورد زنده ګی شخصی خود چیزی نګفته بود۰ وقتی با او از طریق تیلفون صحبت کردم صدایش مثل سابق رسا و مصمم بود با وصف آن که ۹۷ سال عمر دارد. بدون درنگ مرا شناخت۰ وقتی از صحت اش جویا شدم شعر ګونه بمن چنین ګفت:
« نه تب دارم نه بیمارم- اګر سرخم چنان آتش حدیث دیګری دارم
شما باید بدانید که من پیدای پیدایم- برای صلح و آزادی چنان عاشق و شیدایم»۰
او بدون لحظه ای تردید به سوی من شتابان شد و مرا با ریشه خود آشنا ساخت که از تبار آزادی خواهان و فداکاران است۰ وقتی حافظه او را کنکاش کردم او با قامت بر افراشته و حافظه بلند تمام نا ګفته هارا که در حافظه حفظ داشت و به پسرش احمد شاه فاروق هدایت داد تا داشته های زندګی اش را برای اولین بار روی کاغذ بیاورد و بمن تسلیم کند۰ در اخیر او ګفت: این داشته های من امانت مردم است، آنرا بګیرید و تقدیم هموطنان عزیزم نمائید. بانو آرا با گذشت قریب به یک قرن خاطرات خود را چنین به نقل میګیرد:
اینجانب آرأ فاروق بنت میرزا محمد هاشم ولد عبدالغنی در سال 1293 شمسی  در قریه کمری ولسوالی بگرامی ولایت کابل متولد گردیدم. از آنجایکه پدرم یکی از میرزا های دورۀ امیرعبدالرحمن  و امیر حبیب الله بود. سواد نوشتن و خواندن را نزد پدرم در منزل ما آموختم چون در آن زمان مکتب نسوان وجود نداشت بنا تحصیلاتم نیمه تمام  باقی ماند۰
بعدأ  با پسر کاکایم غلام فاروق فرزند کاکه محمد طاهر که در گذر پرانچه شهر کابل زندگی میکرد نامزد شدم  بعد از ختم تحصیل ایشان در رشته تیلفون و تیلگراف  از هند برتانوی ، ازدواج نمودیم که  ثمره ازدواج ما دو پسر و یک دختر میباشد که دختر و پسر کوچکم در المان من با پسر بزرگم همراه با فامیلش در اتریش زندگی مینمایم.
در رابطه با  شوهرم غلام فاروق تیلگرافی
در کتابها و یاد داشت های مختلف که در باره نهضت امانی، دورۀ آشوب و اغتشاش، دورۀ استبداد نادر خان و هاشم خان بنشر رسیده و منجمله در جلد دوم کتب افغانستان در مسیر تاریخ تالیف مرحوم غلام محمد غبار در مورد فاروق تلگرافی موارد متعدد وجود دارد. چنانچه در صفحۀ(۱۰٧) جلد دوم کتب «ظهور مشروطیت و قربانیان استبداد در افغانستان» تالیف سید مسعود پوهنیار( فرزند شاد روان سید قاسم خان لغمانی، شخصیت دوم جنبش مشروطیت اول) مرحوم تیلگرافی در زمرۀ قربانیان استبداد معرفی شده است. دراین اواخر کتاب بسیار با ارزش توسط یکی از قربانیان استبداد، محترم خالد صدیق (فرزند مرحوم غلام صدیق خان چرخی ،برادر زاده مرحوم غلام نبی خان چرخی وزیر خارجه دولت امانی) تحت عنوان « از خاطراتم» با قطع و صحافت مرغوب به نشر رسید است. در صفحۀ( ٩۸) این کتاب مؤلف خاطرات دلچسپ و تاریخی همقفس خود مرحوم فاروق خان تلگرافی را با فوتوی شان چنین درج کرده.: «  شخصی دیګری از زندانیان سیاسی به اسم غلام فاروق تیلګرافی قصه زندانی شدن خود را چنین بیان میکند: من و دو نفر از همکارانم صدیق جان و عارف جان در شعبه ای تیلګراف نشسته بود یم هر لحظه اطلاعات بدست می آوردیم ، و اوامر جدید حکومت را به منابع مربوط آن مخابره میکردیم، ناګهان یک جوان ملبس به لباس نظامی، قد بلند و خوش اندام با سرو صورت خاک آلود که معلوم میشد، تازه از میدان کار زار آمده است۰ با صدای بلند ګفت: برادران جنګ فتح ګردید، چشم تان روشن! درضمن ګفت: پیامی دارم خیلی عاجل که به شهر روم پایتخت ایتالیا باید مخابره شود، مرد جوان کاغذ و قلم خواست، روی صفحه کاغذ تیلګرام را بدین شرح نوشت:  اعلیحضرت غازی کابل فتح شد، تخت و تاج را برایتان تبریک میګویم۰ ما تیلګراف آن جوان را مخابره کردیم و از خوشی در کالا نمی ګنجیدیم همدیګر را در آغوش میګرفتیم  و بعد از این هر لحظ انتظار مقدم آن شاه محبوب ( امان اله خان) را میبردیم۰ که متاسفانه بعد از آمدن نادر خان وضعیت طور دیګری شد۰ او که تشنه قدرت بود، کاملا مخالف امان اله خان حرکت نمود، تمام روشنفران و وطنپرستان طراز اول را یا به کشتار ګاه فرستاد و یا  به چوبه دار زد همان مرد جوان شیر محمد خان فرقه مشر را اعدام کرد من و دو همکارم ، صدیق جان و عارف جان را به خاطر فرستادن همان تیلګراف به زندان افګند »وهمچنین مرحوم صدیق فرهنگ و در دهها کتب  ورسانه های تحریر شده از مرحوم فاروق تیلګرافی یاد آوری نموده۰. دوستان با مراجعه به کتابها و منابع مختلف  معلومات دقیق را دریافت نمایند. چون شوهرم از جمله فعالین طراز اول نهضت امانی بود بعد از سه روز از عروسی ام  که مصادف بود با سلطنت نادر شاه ـ انگیزۀ شتاب و عجله در زندانی ساختن همسرم  شاد روان فاروق تلگرافی.(البته واضح است که مرحوم بحیث یکی از مشمولین نهضت امانی و شخصیت ملی، مترقی و ضد انگلیسی و وفادار به امان الله خان در "لیست سیاه" نادر خان و برادرانش قرار داشت به مدتی 16 سال زندانی همراه با شکنجه ، لت کوب، اعمال شاقه ،کوته قفلی، ظلم وستم و محروم بودن از ملافات با فامیلش و مدتی زیاد در مقابل  رژیم تاغوتی نادر شاه ، هاشم خان ، شاه محمود خان ایستادگی و مقاومت نموده و از راه خود انصراف نکرد. زیرا شوهرم در دورۀ امان الله خان.منتظم. و بعدأ مدیر تیلگراف و تیلفون در سرحدات شرقی و شهر کابل ایفای وظیفه میکرد. البته وطنپرستی و مقاومت شوهرم در مقابل خاندان سلطنتی ۰
انگیزه سیاسی بعدی برای تمام خانواده ما گردید ۰ آرزویی که همیش در افکارم خطور میکرد که  آیاروزی جامعه ما بلخصوص در رابطه با برابری حقوق انسانی زن که نصفی از جامعه را تشکیل می دهند  میرسند یا نه؟
بلاخره در دهه سی در اولین قدم  رفع حجاب (بوقره یا چادری) دواطلبانه از بین رفت و از چنین رویداد تاریخی من با گرمی استقبال نمودم.
بعدأ نظر به تغیرات ملی و بین المللی وایجاد احزاب و سازمان های مترقی در شروع دهه چهل سازمان مترقی زنان افغانستان تحت رهبری دوکتور اناهیتا راتبزاد ایجاد گردید نظر به آرزو و هدف خویش که منتظر چنین روزی بودم۰عضویت این سازمان  را داوطلبانه  قبول کردم.
در اولین انتخاباتی 1344ش پارلمانی کشور برای انتخاب نماینده سازمان زنان سعی و کوشش زیادی همرابا شماری از اعضای سازمان نمودیم و بلا خره  نماینده سازمان زنان دوکتور اناهیتا راتبزاد  برای اولین مرتبه در پارلمان افغانستان راه یافت بازهم در انتخابات پارلمانی 1348 برای انتخاب نماینده جریان دیموکراتیک خلق افغانستان نیز با دوستان اعضای سازمان تلاش زیاد نمودیم اینمترتبه نیز با۰ موفقعیت همرا بود. نظر به عقیده سیاسی ام در تمامی تظاهرات دهه  چهل شمسی  که در شهر کابل برگزار میگر دید اشتراک داشتم. از آرزوهای دیرینه ام این بود که روزی برسد که رژیم خانوا د ه گی نادر سفاک  سرنگون و جهموریت جاگزینش گردد و بلاخره با وجود همه وقایع بعدی این اتفاق هم افتاد با کمال تاسف و اندوه که شوهرم در اواخر سال 1352 بعد از سرنگونی رژیم شاهی چشم از جهان پوشید و بلاخره بعداز رویداد هفت ثورحزب دیموکراتیک خلق افغانستان قدرت سیاسی را گرفت اما بعد از گذشتی چند ماه شرایط سیاسی بکلی تغیر کرد و سازمان زنان در حالت اختفا قرار گرفت. در شرایط اختفامن با یک عده  اعضای سازمان زنان از جمله محترمه جمیله پلوشه ،مرحومه نسیمه جان غیاثی ،مرحومه دلجان آرش و تعدادی زیادی از دوستان دیګر در شرایط اختناق دوران حفیظ اله امین یکجا کار و مبارزه مشترک را پیش میبردیم۰ بلاخره به آرزوی دیرینه که همانا زنده نگهداشتن سازمان زنان بود موفق شدیم.
بعدأ  در دهه شصت  نظر به آرزو و علاقه که به اطفال یتیم و بی سرپرست داشتم در پرورشگاه وطن منحیث کارمند اجیر مدتی شش سال ایفای وظیفه نمودم.
جنگ سالهای71-1375 که منجر به خرابی شهر کابل گردید. در کشور بودم .تا زمانیکه طالبان به شهر کابل نزدیک میشدند مجبورأ به خاطریکه با ماهیت طالبان شناخت کامل داشتم شهر کابل را ترک گفته به سمت شمال همراه با پسر بزرگم و بافامیلش رفتیم مدتی در آنجاسپری
شد و آنجا هم شرایط برایم دشوار بود تصمیم گرفتیم  که از افغانستان با وجود همه آرزوها وامید فروان  خارج شویم. بعد از مشکلات فراوان روزگار  بلاخره در اواخر سال 2000  عیسوی به کشور اتریش مهاجر و بعد از مدتی کم به حیث پناهنده سیاسی قبول شدم فعلا در کشور اتریش شهر ویانا با پسر بزرگم همراه با فامیلش یکجا بسر میبرم.
در اخیر یک بار دیگر از گرداننده و دست اندکاران سایت وزین آوای زنان افغان ، که واقعاً زحمت فراوان می کشند و پیشگامان نهضت زن همچوملکه ثریا ، ماگه رحمانی ... را که سده های متمادی در دست فراموشی سپرده شده بودند، یکبار دیگر روی صفحات سایت آوای زنان ظاهر نموده و نسل جوان را با کارنامه ها و فعالیت های آنها در راه تحقق آرمان های والای زن آشنا می سازند، اظهار سپاس نموده و این ابتکار شانرا به دیده قدرمینگرم.
یگانه آرزوی دیرینه ام التیام زخم های کشوری عزیزم، برقراری صلح و ثبات سراسری در میهن آبائی ام است. تامادران عزیز، زنان غمدیده و زجر کشیده ئی ما، زیاده ازین داغ جگرگوشه های خود را نه دیده و درامن و رفاه بسر برند.
هم چنان  مرد سالاری با خشونت های آن چون سنگسارزنان، خودسوزی زنان، تجاوز جنسی بالای زنان و کودکان، قطع بینی، گوشها، انگشتان، ازدواج های اجباری، تعدد ازدواج ها و... بکلی از جامعهً ما نیست و نابود شده و فضای صلح و ثبات در کشور برقرارگردد. تا زنان این کشور بتواند بعد از سده های متمادی ، هوای بدون باروت را استشمام نموده و در فضای عاری ازجنگ و خون ریزی زیست نمایند.
   به امید سعادت و کامگاری برای همهً مادران و زنان افغانستان. با اظهارسپاس و امتنان از شما آغای احمد شاه فاروق که درزمینهً تهیه این مصاحبه با حوصله مندی زیاد ، زحمت فراوان کشیده وپژوهش تانرا در اختیارما گذاشتید.
موفق و سرفراز باشید .  

                                              با عرض حرمت

پژوهشگر: احمد شاه فاروق

ژورنالست، شاعر، نویسنده و برنامه ساز موفق


                                                
سخنی چند با محترمه مستوره هاشمی متصدی برنامه ی "مادر"
 در تلویزون" پیام افغان"
مصاحبه کننده: امان معاشر
در آستانه ی روز میمون و خجسته ی مادر به قدر دانی ازمقام گرامی مادر با عرض ارادت  با سوالات نزد ژورنالست، شاعر، نویسنده وبرنامه ساز موفق پرو گرام مهر انگیز و دلنشین مادر تلویزون "پیام افغان" خانم مستوره هاشمی مراجعه نموده ام تا جواب های شانرا یکجا با خوانندگان عزیز به خوانش میگیریم. 
خانم مستوره فرزند کابل است با پسر جوانش در قطار سایر هموطنان مهاجر ما در کشور آلمان زندگی دارد.
خانم مستوره شعر میگوید و داستان نیزمینویسد یک مجموعه از نوشته هایش بنام "از سکوت تا فریاد"  در سال 2000 اقبال چاپ یافته و سروده های از این گنجینه بار ها در نشریه های برونمرزی بچاپ رسیده و به گفته خانم مستوره:( سروده "زنی از تبار من" که حکایه از فاجعه ی غم انگیز زن بنام  زرمینه که توسط برادر شوهرش  در زمان طالبان در غازی استدیوم به قتل رسیده است در محافل مختلف آنرا میخوانند از طرف شنوندگان و وطنداران با مهربانی  استقبال میشود.) خانم مستوره در رابطه به داشته های ادبیش می افزاید:
( مجموعه از داستانهای کوتا دارم "بنام یک شب کابل" که حاوی نه داستان است که درنشریه های معتبر نیز به چاپ رسیده است .)
سوال: از چی وقت بدینسو مسؤولیت برنامه ی زیبا و دوستداشتی مادر را عهده دار استید؟    

جواب:از پنج سال به این طرف بر نامه "مادر" را تهییه می نمایم لایف به طور زنده پخش نمیشود و آنرا به کمک پسرم علی جان ثبت نموده و بعدآ غرض نشر به کانال جهانی "پیام افغان" می فرستم.
سوال:در تهیه ی مطالب با شما کی ها همکاری میکنند؟
 جواب:مطالب آنرا تا اندازه یی یاران همکار برنامه می فرستند و خودم آنرا ترتیب و تهییه می نمایم.
سوال : خانم مستوره جان! قبلآ شمابا دیگر رسانه ها همکاری داشتید؟
  جواب: پانزده سال است که در ساحه تلویزون کار می کنم.قبل از برنامه" مادر" برنامه ی  بنام "سیمای فرهنگ "را پیش می بردم که در شهر های مختلف آلمان از طریق کانال نشراتی  باس نمایش د اده میشد .
 سوال:بنیندگان تلویزون شما در کدام مناطق جهان است ودر کدام روزها و کدام ساعات به وقت کجا بر نامه ی نشراتی شما آغاز به کار می نماید .؟
جواب: بینندگان محترم ما در سراسر جهان برنامه مادر را تماشاه میکنند . قراریکه با تلفون و ایمیل با من در تماس میشوند از این بر نامه رضایت دارند و با علاقمندی آنرا می بینند .
برنامه "مادر"در جمعه ها ساعت نه و نیم به وقت اروپا وساعت دوازد و نیم  ظهر به وقت لاس انجلاس از کانال جهانی "پیام افغان"به مدت یک ساعت پخش می شود.
سوال!محترم عمر خطاب مسؤول تلویزیون بین المللی" پیام افغان" با شما چه نوع همکاری دارند؟
جواب: آقای عمر خطاب در مورد پروگرام ما از هر نوع همکاری دریغ نمی نمایند که از اقای خطاب صمیمانه تشکر می نمایم تا این فرصت را برایم میسر ساختند تا ازاین طریق در خدمت هموطنان باشم .
سوال: خانم مستوره!قراریکه ما معلومات داریم شما محافل مختلف را با تنوع موضوعات تدویر داشته ایدانعکاس نظر مردم را در مورد چگونه ارزیابی میکنید ؟
جواب: میخواهم از دو محفل که بهمکاری دوستان برگزار نموده ام و  برایم زیادتر افتخار آور است به شما قصه کنم یکی برگزاری  کنفرانس شکوهمندی به منظور مطالعهء دورهً سلطنت امان الله خان  در آلمان است که در آن جمعیت عظیمی از علاقمندان تاریخ کشور و هوا داران نو آفرینی ، گرد آمده بودند.که بار اول بود با شکوهمندی از خاندان شاه ترقیخواه و محبوب ما طی محفل شانداری یادآوری شد.
 این کنفرانس  زیر نام «نگاهی به دههء امانی» برگزار گشته بود،  سه تنی که از خانوادهً امانی در این جلسه شرکت ورزیده بودند، عبارت بودند از شهزاده احسان الله فرزند شاه امان الله، شاهدخت هندیه دخترش، و لیلا د افغانستان، دختر تواب طرزی،عروس وی.
 دوستداران و مخلصان اندیشه و افکار شاه  امان الله خان وطنپرست که عبارت اند از دو رسام مستعد کشور ما هر یک محترم اسراییل رویا و فتانه جان بکتاش فوتو های مقبول شاه محبوب شانرا در نهایت زیبایی ترسیم نموده برایم فرستاده بودند که به آقای احسان الله  وخانم هندیه جان برسم احترام تحفه دادیم که مورد استقبال آنان قرار گرفت و اسباب رضایت خاطر آنها را فراهم ساخت.
برگزاری محفل شانداری به مناسبت پرده برداشتن از تندیس مرحوم احمد ظاهر هنر مند فقید و نامدار  کشور ما بود به اشتراک جمعی کثیری از اربابان هنر و فرهنگ و علاقمندان آواز مرحوم احمد ظاهر به مناسبت گرامیداشت از پنجاه و پنج سالگی آن مرحوم ترتیب داده بودیم . مجسمه و تندیس احمد ظاهر از طرف یکی از استادان نامدار و هنر آفرین  نشات آماده گردیده  بود به محفل ارمغان دادند.که مورد استقبال حاضران قرار گرفت.
سوال :محترمه هاشمی: قسمیکه دانستم شما مدت زیاد میشود در جرمنی با پسر تان زندگی دارید دررابطه به پسر تان کمی به ما معلومات بدهید آیا او به فرهنگ افغانی بلد است یا خیر ؟
جواب : پسرم علی مهدی هاشمی شانزده سال دارد در آلمان تولد شده است .صنف یازده گمنایزیم درس میخواند و به زبانهای انگلیسی آلمانی، فرانسوی و فارسی تسلط کامل دارد. علی ترجمه ی سی پاره قرآن را به زبان المانی خوانده است و چندی قبل که زنی را در افغانستان  دژخیمان طالب سنگسار کردند. علی برایم گفت سنگسار کردن زن در قرآن نیست و آنها مخالف دین اسلام و قرآن عمل میکنند و گفت در سوره نسا زنان که عمل ناشایسته اجرا کنند چهار شاهد مسلمان  بر عمل آنها شهادت بدهند آنگاه قابل مجازات اند که شرایط بسیار دشوار دارد که هرگز آماده شدن چنین شرایط مساعد نمی گردد. لذا مجازات نیز صورت نمی گیرد. و در آییه 16 سوره ی نسا اگر زنی مرتکب عمل زینا شود و به قباحت آن نمی دانست و بعد از دانستن از گناه باز ایستد ( توبه کند) خداوند آنرا می بخشد و درخور مجازات نمی داند.
سوال : چه پیام به بینیندگان و علاقمندان برنامه تان دارید؟
جواب :پیام برنامه "مادر" عشق و آموختن عشق حقیقی است وقتی انسان عشق را شناخت خود را می سناسد و خدا را می شناسد و به اطرافیانش عشق می ورزد . اگر ما عشق بورزیم و معنی انسانی را بدانیم یقینآ  زندگی را شاد می یابیم و در خدمت انسان و انسانیت قرار می گیریم  بر نامه  ی مادر برنامه ی همگانی انسانی و معرفتیست .
خبرنگار: تشکر از شما و برنامه ی خطیری که اجرا می نماید.  

Wednesday, May 18, 2011

بهترین اهنگ و عالی ترین ابتکار

آزادی خانم پروز خبرنگار تلویزیون الجزیره

تلویزیون الجزیره صبح امروز چهارشنبه 28 ثور خبر داد که یک خبرنگار این شبکه که نزدیک به 20 روز قبل در سوریه ناپدید شده بود، آزاد گردیده و توسط ایران به دوحه مرکز قطر باز گردانده شده است.

این خبر نگار" دوروتی پروز" نام دارد.

براساس اظهارات سخنگوی وزارت خارجه ایران در روز ۱۷ می، ظاهرا خانم پروز، که دارای تابعیت ایرانی، آمریکایی و کانادایی است، با برخورداری از امکانات لغو روادید سفر بین ایران و سوریه، به دمشق سفر کرده بود در حالیکه، به گفته این مقام ایرانی، اعتبار گذرنامه ایرانی او هم منقضی شده بود..

هفته گذشته شبکه الجزیره براساس اظهارات منابع سوری گزارش کرد که دولت سوریه خبرنگار این شبکه را به ایران - کشور صادر کننده گذرنامه – برای او بازگردانده و افزود که دوروتی پروز با یک فروند هواپیمای متعلق به شرکت هواپیمایی کاسپین عازم ایران شده است.

خانواده پروز  آزادی او را تصدیق نموده است. پدر دورونی پروز به رسانه ها گفته است که با وجودیکه در مورد جریان ناپدید شدن دخترش هنوز سوالات متعددی موجود است، با آنهم نهایت مسرور است که او فعلاً آزاد گردیده است.

به بیان پدر خانم پروژ؛ در ایران با او برخورد نامناسب صورت نگرفته است.

 

ممنوعیت از حقوق ابتدائی برای زنان در سعودی

      اقدام یک زن سعودی برای رفع ممنوعیت
                   رانندگی زنان

چهارشنبه 18 مه 2011 - 28 اردیبهشت 1390

نجلا حریری برای لغو ممنوعیت رانندگی زنان، پشت فرمان اتومبیل نشسته است

یک زن در عربستان سعودی در مخالفت با ممنوعیت رانندگی زنان در این کشور، پشت فرمان اتومبیل نشست. او از هفته پیش در شهر جده رانندگی می‌کند.

تصور می شود که نجلا حریری، تنها زنی باشد که در یکی از شهرهای عربستان سعودی رانندگی می کند.

نجلا که ۴۵ سال دارد می گوید که تظاهرات مردم در شهرهای دیگر خاورمیانه، الهام بخش او بوده است.

او به بی بی بی گفت: "دیگر بس است. من حق دارم که رانندگی کنم."

خانم حریری دارای گواهینامه رانندگی از کشورهای مصر و لبنان است. او این گواهینامه ها را در سال هایی که در این کشورها زندگی می کرد، گرفته است. او در عین حال یک گواهینامه بین المللی هم دارد، که از آن برای رانندگی در اروپا استفاده می کند.

"هیچ قانونی علیه رانندگی زنان وجود ندارد، این عرف جامعه است که به زنان اجازه رانندگی نمی دهد."

'ترسی ندارم'

نجلا حریری، که دارای پنج فرزند است، می گوید که از حمایت شوهرش نیز برای این اقدام برخوردار است. نجلا اضافه می کند که دخترانش و دوستان آنها هم به او افتخار می کنند.

اگرچه نجلا می داند که یکی از همین روزها ماموران پلیس جلوی او را خواهند گرفت.

او می گوید: "در این جامعه، من کمی شجاع هستم. ترس ندارم."

کسانی هستند که می گویند در مناطق بیابانی عربستان، گاهی اوقات زنانی پیدا می شوند که پشت فرمان اتومبیل می نشینند و رانندگی می کنند؛ اما اینکه زنی در یکی از شهرها مبادرت به رانندگی کند، بیسابقه است.

مخالفان رانندگی زنان در عربستان سعودی می گویند که از نظر ایمنی زنان، بهتر است که هنگام رانندگی، مردی هم در کنار آنها در اتومبیل باشد؛ و علاوه بر آن، مردان از روی احترام و برای برداشتن فشار رانندگی از روی شانه زنان است که نمی خواهند آنها رانندگی کنند.

خانم حریری در پاسخ به این سخنان، قاطعانه می گوید: "آنها به خودشان دروغ می گویند. برای زنان به مراتب امن تر است که خودشان رانندگی کنند. ما ۴ میلیون راننده خارجی در این کشور داریم و دلمان می خواهد که این مسئولیت را از آنها بگیرم و خودمان به جای آنها رانندگی کنیم."

خانم حریری اذعان می کند که تصمیم او این نبوده است که در مورد موضوع رانندگی زنان، و کسب آزادی بیشتر برای آنها، پیشگام باشد.

او دو سال پیش به عربستان بازگشت و بلافاصله هم به این فکر افتاد که اقدام به رانندگی کند.

در عربستان نجلا ناچار شد که خانه نشین شود. آنها دو اتومبیل داشتند، اما از آنجا که هم شوهر و هم پسر بزرگ او غالب اوقات در شهر نبودند، راننده ای هم برای استفاده از اتومبیل ها نبود. خانم حریری می گوید که او در انتظار زمان مناسب برای رانندگی در شهر بود و فکر می کرد بهتر است منتظر اقدامی از طرف زنان دیگر باشد.

اما از آنجا که کسی پیشقدم نشد، نجلا خود وارد عمل شد.

او می گوید: "در گذشته شما هرگز خبری درباره اقدامات اعتراض آمیز در عربستان سعودی نمی شنیدید. اما پس از دیدن آنچه که در کشورهای دیگر خاورمیانه روی داد، ما کم کم قبول کردیم که شاهد عده ای باشیم که به خیابان ها می آیند و با صدای بلند خواسته خود را مطرح می کنند. این موضوع روی من تاثیر گذاشت."

دعوت از طریق فیس بوک

تلاش نجلا حریری برای مبارزه با ممنوعیت رانندگی زنان، تنها بخشی از تلاش زنان عربستان برای به چالش کشیدن جامعه در رابطه با این ممنوعیت است.

در یکی از صفحات شبکه اجتماعی فیس بوک، از زنان دعوت شده است که روز ۱۷ ژوئن اقدام به رانندگی در خیابان ها کنند.

زنان دیگری هم هستند که می کوشند برای زنان حق رای دادن در انتخابات محلی را به دست آورند؛ این انتخابات در ماه سپتامبر برگزار خواهد شد. از طرف دیگر هم عده ای از زنان سعی دارند که حق امضا کردن مدارک قانونی را برای زنان کسب کنند.
BBC